در سکوتی سنگین خود را به بیمارستان رساندیم. جلوی باجه رفتیم و گفتم پسرم را اینجا بستری کردند؟ بگویید کدام بخش است و... آقای دیگری این طرف ایستاده و لیستی دستش بود. نفهمیدم که بود! نمیدانستیم آن لیست دستش چکار میکرد؟ اسم پسرمان را پرسید. گفتیم. نگاهی به لیستش انداخت و گفت شهید شده... تو لیست شهداست... بروید معراج شهدا...