چهارشنبه / ۲۵ تیر / ۱۴۰۴ - 16 July, 2025
 سایت خبرفوری / ۱۴۰۴/۰۳/۲۱

داستان پادشاه گلیم گوش، افسانه ای زیبا از داستان های کهن ایرانی

داستان پادشاه گلیم گوش، افسانه ای زیبا از داستان های کهن ایرانی
یکی بود، یکی نبود. یه بابای خارکنی بود که یک پسر کچل داشت. زد و پیرمرد مُرد. پس از مدتی مادر کچل ناچار او را دنبال خار، به صحرا فرستاد. کچل دو روز رفت به صحرا و خاری پیدا نکرد. تا این که روز سوم تو آب رودخانه چشمش افتاد به چهار دسته گل که موسم روئیدن‌شان نبود. گل‌ها را از آب گرفت و آورد به خانه. چون تو آن فصل گل بی‌موسم نمی‌روئید، مادر کچل آنها را برد به قصر پادشاه هدیه داد به شاه....