داستان مرد ثروتمند و مار/ داستان جذاب از مرد ثروتمند خسیس و ماری ک جان او را گرفت
در زمانهاى قدیم، مرد ثروتمندى بود که براى اندوختن ثروتهایش جا کم مىآورد. او ذرهاى رحم نداشت و به کسى کمک نمىکرد و اهل بخشش هم نبود. اگر مهمانى به خانهاش مىآمد، تنها نان خشک جلو او مىگذاشت، ولى خودش غذاى ده نفر را به تنهائى مىخورد. اگر مىخواست جائى برود، اولین سفارشى که به زنش مىکرد این بود که مواظب ثروتهایش باشد و کم خرج کند....