روایتی ترسناک از یکی از شاهدان عینی نسل کشی غزه/ شهر بوی مرگ گرفته/ کودکان از ترس بی حال شدن راه نمی روند
من اغلب در آستانه در می ایستم و به کودکان اردوگاه نگاه می کنم. آنها بیشتر اوقات روی زمین می نشینند، با چهرههای بی تفاوت و بی توجه به رهگذران نگاه می کنند. وقتی از آنها چیزی می پرسم، با صدای آهسته و خسته پاسخ می دهند که گرسنه هستند و روزها است که نان نخوردهاند.