ملوک ضرابی: پدرم وقتی شنید آواز خواندهام تصمیم گرفت مرا بکشد/ با چادر به سراغ معلم موسیقی رفتم
اولین تصنیفی که من در صفحه خواندم «عاشقم من... منعم نکنید... دردم پرسید» محشری بپا کرد و پدرم شنید دخترش «عاشق» شده و در کوچه و بازار صفحهی او شنیده میشود و طلب درمان درد میکند تصمیم گرفت که سرمه به خرد من بدهد و مرا بکشد.