از کودکی با اشعار سیمین بهبهانی انس داشتم، اما توفیق دیدار او ماههای آخر عمرش در منزل زندهیاد پوران فرخزاد نصیبم شد. آنروز این غزل را برایش خواندم: سرودند، از کفر و از دین، غزلها/ز بیش و کم و تلخ و شیرین، غزلها/ز کام و ز ناکامی و وصل و هجران/سرودند چندان و چندین غزلها/ز توصیف زلف و لب و چشم و ابرو/رسیدند تا چین و ماچین، غزلها/به تشریح اندامها چون طبیبان/ نشستند هرشب به بالین، غزلها/ز بالای خوبان و از کول یاران/پریدند بالا و پایین، غزلها/دریغ از غزل، گوهر ناب معنی/که خود، آن کجا و کجا این …