هرکس از ظن و درک خود به تفسیر و تحلیل آنچه در چهار دور گفتوگوی نمایندگان تهران و واشنگتن گذشته میپردازد. اما به راستی در این گفتوگوها و به ویژه دور چهارم چه گذشته است؟ آیا میتوان به نتیجه بخشی آن در خدمت به دستیابی به توافق منطقی و قابل فروش نزد هریک امیدوار بود؟ یا با خوشبینی و بدبینی در تفسیر رخدادها، آنچه را گمان کرد که همچنان از بستر واقعگرایی دور میماند؟