خاطرات مظفرالدینشاه: تا سه ساعت بعدازظهر مشغول حسابنویسی و مشق حساب بودیم
رفتیم به محل دیروز برای تماشای اسبدوانی در همان جای روز قبل نشستیم... دفعه آخر خیلی مضحک و باتماشا بود؛ چند رأس الاغ مثل خرهای بارکش ایران همه رنگ سوار شده خردوانی غریبی کردند!