
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان، مصطفی وثوقکیا، روزنامهنگار: «اردک دیوانه» تازهترین اثر حامد هادیان، روزنامهنگار و مستندساز ایرانی است. او که پیشتر گزارشهایش از مناطق محروم ایران توانسته بود توجهها را به خود جلب کند، در ادامه فعالیتهایش برخی جنگهای منطقهای همچون سقوط افغانستان به دست طالبان، حمله روسیه به اوکراین و همچنین حمله رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان را نیز به حوزه کاری خود افزود. خروجی این فعالیتها چندین گزارش، مستند و کتاب بود که برخی از آنها منتشر شده است. «خبرنگار دودلاری» سفرنامه و روایت هادیان از جنگ اوکراین بود که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
«اردک دیوانه» اما این بار قرار است داخل را روایت کند؛ روایت جنگی که به ایران از سوی اسرائیل و همپیمانانش تحمیل شد. هادیان در بیستودو روایت تلاش کرده است این جنگ را بازگو کند و برای مخاطبانش شرح دهد که در طول آن ۱۲ روز چه اتفاقاتی رخ داده است.
آنچه در این اثر دیده میشود، خبرنگاری است که اگرچه در تهران مانده تا شاهد و راوی جنگ باشد، اما اساساً روایتی منسجم تولید نکرده است. هادیان در طول جنگ عمدتاً در تهران حضور داشته، به خانه بازگشته، به برخی مناطقی که مورد اصابت قرار گرفته سر زده و حتی در مواردی زودتر از نیروهای امنیتی رسیده است؛ اما به هر دلیلی از تولید روایت کامل از ماجرای جنگ بازمانده است. او در هر فصل به شکل پراکنده خردهروایتهایی را که انسجام لازم ندارند روی کاغذ آورده و سریع از آن عبور کرده است.
خواسته یا ناخواسته، آنچه از این کتاب برداشت میشود، گلایههایی است که نویسنده تلاش کرده آنها را با مخاطب در میان بگذارد. برای نمونه، او بهعنوان خبرنگار تا آخرین روز جنگ نتوانسته است مجوزی برای عکاسی و فیلمبرداری دریافت کند. این در حالی است که بسیاری از اهالی رسانه چنین مجوزی را دریافت کرده بودند. با توجه به صداقت راوی، این مسئله میتوانست یک یا دو بار دستمایه روایت قرار گیرد، نه اینکه در طول کتاب بهطور مستمر از زبان نویسنده تکرار شود. تکرار این موضوع ممکن است برای مخاطب این نتیجه را داشته باشد که نویسنده انفعال و ناتوانی خود در خلق روایت را به این بهانه پوشانده است.
البته در کتاب، نویسنده را میبینیم که فعالانه در صحنه حضور دارد اما بهطور عمدی خود را محدود کرده است. برای مثال، آیا حضور چهار ساعته نویسنده در زمانی که ساختمان شیشهای صداوسیما مورد اصابت قرار گرفته بود، توان خلق روایت را نداشت؟ آیا خبرنگاری مانند هادیان که محدودیتها را درک کرده، نمیتوانست از این فضا روایتی ولو انتقادی خلق کند؟ اینکه حضور او بهعنوان خبرنگار در محل ساختمان شیشهای چه تأثیری میتوانسته داشته باشد، مسئلهای دیگر است؛ اما در همین کتاب میبینیم که وی حتی وقتی به محل اصابت موشک در خیابان صابونچی ـ که به او نزدیک بوده ـ رسیده، خود را به بهانه نداشتن مجوز از صحنه حذف کرده است. این در حالی است که همراه او بدون هیچ مسئولیت خاصی به میان آوارها رفته و در امر کمکرسانی مشارکت کرده است.
«اردک دیوانه» اگرچه به دلیل سرعت انتشار در فاصله کوتاهی پس از جنگ قابل ستایش است، اما فقدان روایتی مؤثر نتوانسته مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. حضور میدانی نویسنده در تبریز ـ بهعنوان شهری که بارها مورد اصابت قرار گرفت ـ نیز چیزی فراتر از گزارشی از نشست نقد و بررسی پیرامون اثر قبلی او نبود و انتشار جزئیات آن در کتاب ارزش افزودهای خاص ایجاد نکرد. افزون بر این، برخی روایتهای کتاب پیشتر با همین کیفیت در صفحه مجازی نویسنده منتشر شده بود و بار دیگر در همین کتاب تکرار شده است.
در نهایت روایت شخصی یک خبرنگار از روزهای جنگ بعدها می تواند می رود استناد قرار بگیرد ولی با این حال اگر کسی روزی بخواهد با رجوع به این اثر کمی از حال و هوای آن ۱۲ روز جنگ به دست بیاورد قطعا با کمترین دستاوردی کتاب را به زمین خواهد گذاشت.
منبع : خبرگزاری مهر

















































