خواستگار شیاد مرا بیهوش کرد و با دوستانش بلا سرم آورد!
او مرا به خانه ای برد که دو مرد دیگر هم آن جا بودند. ولی بعد از تعارف آب میوه، دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی چشمانم را گشودم متوجه موضوعات غیراخلاقی شدم اما به روی خودم نیاوردم چون او با شور و شوق خاصی ادعا کرد به خانه بازگردم تا او به خواستگاری ام بیاید!