دل نوشتهای برای برادرم سپهبد شهید غلامعلی رشید، رشید شهر و کشور من
رجایی نوشت: «باورم نمیشد و نمیشود لحظهای فرا برسد که بغضزده و ماتمنشسته بنشینم و غمگینانه برایت درددلم را از غم فراقی که جانم را میسوزد و میگدازد، بنویسم؛ اما آه که این لحظه بی تو بودن فرا رسید ....»