جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۴۰۰/۰۱/۱۸ / /
شوق احمدی نژادی‌ها برای رسیدن به پاستور
شاید خصلت دولت نهم و دهم است که هر کسی دورانی را در آنجا سپری کرده است سودای ریاست جمهوری به سر دارد. از رئیس کابینه که علاقه‌اش به بازگشت به دوران ۸۴ تا ۹۲ قابل کتمان نیست، چه وزرای کابینه که یک به یک برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قد علم می‌کنند.به گزارش خبرآنلاین، هشت سال پیش وقتی محمود احمدی‌نژاد ساختمان پاستور را ترک می‌کرد و اتاق ریاست جمهوری را به حسن روحانی تحویل می‌داد همه می‌دانستند این رفتن بدون سودای بازگشت نیست.هرچند سالهای ۹۲ تا ۹۵ را می‌توان به عنوان سالهای سکوت احمدی ‌نژاد معرفی کرد اما این سکوت گویا آرامش قبل از ‌توفان بود همان سال‌هایی که تلاش می‌کرد همچنان خود را به عنوان سیاستمداری در چارچوب نظام نشان دهد و نهایتا سخنرانی‌هایش به همراه یاران گرمابه و گلستان به چند انتقاد به دولت یازدهم ختم می‌شد؛ اما این دوران عمر زیادی نداشت به هر حال انتخابات در حال نزدیک شدن بود و باید احمدی‌نژاد از پوست قبلی خود خارج می‌شد و این پوست‌اندازی از روزهای منتهی به انتخابات ۹۶ شروع شد.«یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما که شما شرکت کنید ... یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.» مهرماه ۹۵ بود که این جملات را رهبری در جلسه درس خارج بیان کردند؛ هرچند اسمی آورده نشد اما مخاطب این جملات مشخص بود و برای همه اظهر‌من‌الشمس بود که روی سخن به محمود احمدی‌نژاد است.چند ماه بعد از این جملات یعنی درست ۲۳ فروردین ماه سال ۹۶ احمدی‌نژاد دست در دست بقایی و مشایی وارد ساختمان وزارت کشور شد. آن زمان تصور بر این بود که این قشون کشی دوستانه برای ثبت‌نام بقایی در انتخابات است و با توجه به نهی رهبری احمدی‌نژاد پا در این رقابت‌ نمی‌گذارد اما از آنجا که رفتارهایش هیچگاه قابل پیش‌بینی نبود این گمانه‌زنی هم درست از آب در نیامد و رئیس دولت نهم و دهم شناسنامه‌ را از جیب کت بیرون آورد تا در برابر چشم همه نشان دهد دست‌بردار از قدرت نیست.پرونده کاندیداتوری محمود احمدی‌نژاد در دوازدهمین انتخابات به فاصله چند روز با مهر رد صلاحیت شورای نگهبان بسته شد اما این پایان خیال‌پردازی‌ها برای او نبود.قلب تپنده احمدی