چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024


۱۳۹۹/۱۱/۱۱ / /
بیرانوند: بهترین دوست من در آنتورپ، دشمن من است!
علیرضا بیرانوند 28 ساله می گوید که قصد دارد از آنتورپ به یکی از بهترین باشگاه های جهان برود.به گزارش ورزش سه، بیرانوند کم کم شروع به درخشش در آنتورپ کرده است و به نظر می رسد که برای رسیدن او به خواسته اش و پیوستن به یکی از بزرگ ترین باشگاه های جهان، راه باز است.بیرانوند در سه بازی ابتدایی خود برای آنتورپ هفت گل دریافت کرد، اما در 10 روز گذشته توانسته سه کلین شیت را به نام خود ثبت کند.علیرضا بیرانوند در حال حاضر چنان در دروازه آنتورپ می درخشد که در دیدار برابر یوپن بهترین بازیکن زمین نام گرفت و به نظر می رسد این تیم دیگر نیازی ندارد که به این زودی ها به دنبال یک دروازه بان ذخیره باشد.علیرضا می گوید که دعای تمام مردم ایران همراه اوست.بیرانوند گفت: تمام مردم ایران برای من دعا می کنند. اما سخت هم هست. اوضاع علیرضا بیرانوند در نخستین ماه‌هایش در آنتورپ را بهتر از این نمی شود توصیف کرد. ماه ها پس از اینکه اعلام شد بیرانوند به آنتورپ می پیوندد، این دروازه بان هنوز نتوانسته بود خود را به بلژیک برساند. این در حالی بود که ژان بوتز، دیگر دروازه بان آنتورپ، هفته ها بود که با این تیم تمرین می کرد. نتیجه اینکه بیرانوند در بدو ورود نیمکت نشین شد.بیرانوند در این باره گفت: اما این حقیقت که من بازی نکردم به این معنا بود که توانستم دو برابر سخت تر تمرین کنم. رفتن؟ حتی برای یک لحظه به رفتن فکر نکردم. هرگز. می‌خواستم تمام تلاشم را بکنم تا سرمربی را قانع کنم. وقتی که من رسیدم سرمربی به من گفت تو دو ماه عقبی. اما اینطور نبود که من دو ماه تمام هیچ کاری نکرده باشم. ها ها... خیلی سخت و طاقت فرسا بود که شانس بازی پیدا نکردم.واقعا عصبانی بودم. البته این هیچ ربطی به ژان نداشت. او بیرون از زمین بهترین دوست من است. اما در زمین او دشمن من است.در نهایت بیرانوند شانسی که می خواست را به دست آورد. اول برابر تاتنهام به میدان رفت و بعد در بلژیک مقابل کلوب بروژ درون دروازه ایستاد. البته این شروع خوب و آرامی برای بیرو نبود. لکو، سرمربی آنتورپ، پس از شکست برابر کلوب بروژ بسیار به او سخت گرفت و گفت که تصمیمش برای بازی دادن به علیرضا تصمیم درستی نبوده! صحبت هایی که پذیرفتنشان برای بیرانوند و 3 میلیون فالوئر اینستاگرامش خیلی سخت بود.بیرانوند دراین‌باره گفت: چطور توانست چنین حرف هایی بزند؟ تو هیچوقت چنین کاری