تجربه تاریخی و واقعیت روزمره زندگی در روزگار کنونی آشکار کرده که حذف دین و دیانت از زندگی فردی و اجتماعی بشر خیال خامی بیش نیست و دین به عنوان یک منظومه معرفتی- هویتی- معنایی، کماکان هر سه کارکرد مذکور را برای انسانها دارد، یعنی اولا شمار زیادی از انسانها به لحاظ معرفتی برای برخی پرسشهای خود، به ویژه پرسشهای فلسفی و متافیزیکی به مجموعه معارف دینی خود مراجعه میکنند، ثانیا شمار بیشتری از انسانها برای تعریف هویت خود از تعلقات دینی خود بهره میجویند و خود را با وابستگیها و علقههایشان به جوامع دینی میشناسند و به دیگران معرفی میکنند و در زندگی روزمره فردی و جمعی نیز به مناسک و آداب دینی تمسک میجویند و ثالثا و مهمتر از همه، دین کماکان یکی از (اگر نگوییم مهمترین) منابع معنابخشی به زندگی انسانهاست. از اینرو چنانکه برخی متفکران و جامعهشناسان بزرگ معاصر مثل یورگن هابرماس و پیتر برگر بحث کردهاند، سخن از عصر سکولار به عنوان زمانهای که دین در عرصه اجتماع حضوری جدی ندارد، توهم محض است. نمونه بارز این حضور پررنگ دین و دیانت را در این روزها که ویروس کرونا سراسر جهان را در نوردیده، میتوان دید. از هر سو شاهدیم که دینداران و متدینان از دینهای متفاوت، واکنشهای گوناگونی نسبت به این بحران نشان دادهاند، از برخی تندروها و افراطیها که نسبت به تعطیلی مراکز دینی پر تجمع اعتراض کردند و بعضا رفتارهای نابهنجار از خود نشان دادند، تا عدهای قشری اندیش که بهزعم خود کوشیدند با انتساب غلط روشهای درمانی سنتی به دین، برای این بیماری نسخههای عجیب و غریب تجویز کنند. در چنین وضعیتی حضور متفکران دینی نواندیشی که بکوشند با تکیه بر استدلال و خردورزی و متناسب با شرایط زمانه و روزآمد، از درون منظومه معرفتی-هویتی-معنایی دین، به پرسشهای دینداران پاسخ دهند، بسیار ضروری است و از این حیث استاد شهید مرتضی مطهری، نمونهای برجسته و بارز و بسیار کم نظیر است. شهید مطهری متعلق به نسلی از روحانیان و اساتید حوزوی است که در نوجوانی سختگیریهای مذهبی پهلوی اول را از نزدیک دید و جوانیاش با تحولات بعد از شهریور 1320 همراه شد، یعنی