شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
۱۳۹۹/۰۸/۱۴ / /
در ادامه تمایز اندیشه و قدرت
پیرو یادداشتی که در نقد موضع رسمی آقای محمد یزدی درباره آقای سیدکمال حیدری نوشتم، برخی علاقهمندان آقای یزدی در پیامهایی که ارسال کردند، نسبت به این یادداشت نقد داشتند و عمده نقد آنان این بود که چرا بنده به موضوعی ورود کردهام که صلاحیت علمی آن را ندارم. در حالی که بنده اصلا وارد مفاهیم دینی طرفین نشدم. به چند دلیل هم وارد این مساله نمیشدم؛ اول اینکه از نامه آقای یزدی مشخص نبود که اختلاف بر سر کدام دیدگاه آقای حیدری است. پس چیزی را که اساسا روشن نیست و کسی نمیداند چیست، چگونه میتوان به آن ورود کرد؟ دوم اینکه حتی اگر مساله هم معلوم بود، من چون دیگران مطالعه میکردم و تمام میشد و فقط نقش خواننده را داشتم. سوم اینکه، این مسائل در اولویت ذهنی بنده نیست که بخواهم در آنها وارد شوم، حتی اگر صلاحیت ورود به آن را داشته باشم. جامعهای که با دهها مساله حیاتی مواجه است، چه جایی برای ورود به این مسائل است؟ پس هدف آن یادداشت چه بود؟ متاسفانه زیاد شدن مطالب در دسترس مردم از طریق فضای مجازی، موجب میشود که برخی افراد مطالب را سرسری و با کمدقتی بخوانند. به نظرم بهتر است سعی کنیم مطالب محدودتری را مطالعه کنیم، ولی همانها را با دقت بخوانیم. تیتر آن یادداشت چه بود؟ «تمایز قدرت و اندیشه». از روی تیتر هم میشد فهمید که هدف یادداشت تاکید بر ضرورت جدا کردن عرصه اندیشه از عرصه قدرت است. این یک بحث فقهی نیست. این موضوعی جامعهشناسی و رسانهای است. در تایید آن نیز از مرحوم مطهری شاهدی را آوردم. یادداشت میخواست توضیح دهد که برخورد با اندیشه نمیتواند با استفاده از ابزاری جز اندیشه و منطق و از موضع قدرت سیاسی انجام شود. این کار نقض غرض است. برای همین نیز مثال زدم که دو برخوردی که با حکمی و کسروی شد چه تفاوتی را به بار آورده است.
اسرائیل فوتبال ایران استقلال رژیم صهیونیستی پرسپولیس اصفهان عملیات وعده صادق فلسطین سیل حمله ایران به اسرائیل غزه