شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024


۱۳۹۹/۰۲/۱۷ / /
ماجرای توتال و زنگنه و دیگران
با حمل جکت فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی از قشم عملا توسعه این فاز پرماجرا کلید خورد اما همزمان انتقادات به بیژن زنگنه هم دوباره آغاز شده که چرا از ابتدا این میدان به شرکت‌های داخلی واگذار نشد و چرا این همه تاخیر شد؟ بگذارید ماجرا را از سال ۹۲ مرور کنیم؛ زمانی که با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، زنگنه دوباره به راس وزارت نفت بازگشت.  زنگنه وارث پروژه‌های نیمه کاره متعددی شده بود که وزرای دولت قبل- مسعود میرکاظمی و رستم قاسمی- آغاز کرده بودند اما به دلیل کمبود منابع مالی و ضعف تکنولوژی که حاصل تحریم‌های شدید آن روزها بود، سرعت پروژه‌ها بسیار کم بود. در واقع وزرای قبل از زنگنه، مهم‌ترین نقطه مثبت عملکرد خود را تعیین تکلیف کلیه پروژه‌های مهم از جمله پارس جنوبی می‌دانستند و با همین رویکرد، فاز ۱۱ پارس جنوبی را هم به عنوان مرزی‌ترین و پیچیده‌ترین فاز منطقه در ماه‌های آخر حیات دولت به شرکت پتروپارس واگذار کردند. پتروپارس البته پیرو مشارکت با استات‌اویل در فازهای قبلی پارس جنوبی- در دولت اصلاحات و پیش از تحریم- تجربیات فراوانی داشت و شرکت معتبری بود. اما ویژگی فاز ۱۱ که نیازمند سکوهای فشارافزا بود و فناوری آن در ایران وجود نداشت همچنین وضعیت مالی سخت کشور در آن سال‌ها که امکان تزریق منابع مالی به پتروپارس را حتی برای شروع پروژه غیرممکن کرده بود، موجب شد با تغییر دولت، فاز ۱۱ مسکوت بماند. زنگنه با اولویت‌بندی پروژه‌های موجود، منابع مالی و امکانات محدود موجود را معطوف به پروژه‌های با درصد پیشرفت بالاتر کرد که روش قابل قبولی بود. در این میان مذاکرات با شرکت توتال برای توسعه فاز ۱۱ از سر گرفته شد و این مذاکرات پس از برجام و پیش از روی کار آمدن دولت دوم روحانی به نتیجه رسید. با این حال با تغییر دولت در امریکا و خروج ترامپ از برجام، توتال هم مانند سایر شرکت‌های غربی مجبور به عقب‌نشینی شد تا فاز ۱۱ دوباره در بن‌بست بماند. حالا منتقدان بیژن زنگنه او را متهم می‌کنند که چرا از ابتدا پروژه را به پتروپارس واگذار نکرده و چرا منتظر توتال مانده است. در حالی که خودشان هم می‌دانند در شرایط اولویت‌بندی پروژه‌های نیمه‌کاره و کمبود منابع مالی اتفاقا عاقلانه‌ترین راه، مذا