در دوره دانشآموزی هرگز به جلد کتابهایم خیره نمیشدم، اصلا چرا باید در عالم بچگی که این همه موضوع برای کنجکاوی وجود دارد، به جلد کتاب درسی خیره میشدم؟! فکر نمیکنم هیچ دانشآموزی به این مسائل توجه کند؛ این چیزها سرگرمی بزرگترهاست. ولی اگر این کتاب ریاضی سوم دبستان - که بحث برانگیز شده است - در دوره ما بود و من به آن خیره میشدم حتما برایم سوال میشد چرا این درخت میوههایش به جای سیب و گلابی، عدد شده یا چرا نصف برگهای درخت سبز و نصف دیگر زرد است؟ چون این مسائل با همه تجربیات دم دستی من تضاد داشت و میتوانست برایم سوال ایجاد کند وگرنه هیچگاه غیبت دختران پای درخت برای بچهای سوال نمیشود، چون هیچ دانشآموزی کتاب پارسال و امسال را باهم نمیخواند مگر آنکه ما بزرگترها این مسائل را به آنها تحمیل کنیم و در نهایت میتواند اینطور پاسخ دهد که مهمانان این خانه صاحب فرزند دختر نبودند، لابد. مثل مهمانان طرح جلد کتاب علوم که صاحب فرزند پسر نبودند.
اما دوست دارم به همان اندازه که در بد بودن این طرح جلد هم نظر هستیم در موارد دیگر مدرسه و دانشآموزی هم باهم صادق باشیم؛ گذشتهمان را مرور کنیم. بعید میدانم هیچکدام از کسانی که الان درباره این طرح جلد شاکی شدهاند اصلا طرح جلد کتاب دینی دوم دبستانشان یا حرفه و فن دوم راهنمایی را اینقدر جزیی یادشان باشد. مثلا من از بین آن همه کتاب درسی فقط یادم است که هر سال تحصیلی که بالاتر میرفتیم شاخه گلی به گلدان روی کتاب فارسی و یک نقطه قرمز به عطف کتاب اضافه میشد اما از باقی جزییات طرح جلد هیچ چیزی به یاد ندارم و اطمینان دارم اگر به جای شاخه گل روی جلد کتاب فارسی عکس ویکتور هوگو یا حداد عادل یا تولستوی یا مریم حیدرزاده را میگذاشتند تاثیری در کیفیت انشای کنونی من نداشت.
مثلا اگر به جای گل، روی کتاب فارسی عکس فروغ فرخزاد یا پروین اعتصامی بود، من و دوستانم به جای آنکه عزممان را جزم کنیم تا مثل آنها شویم احتمال زیاد برای آنها شاخ میکشیدیم یا سبیل میگذاشتیم. شاید از نظر شما ما آدمهای بیشعوری بودیم اما واقعیت دوران کودکی بسیاری همین است حتی اینقدر این شیطنتها شایع بود که مجب