شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024


۱۳۹۸/۱۲/۰۸ / /
پناه بر کتاب
کتاب طاعون اثر آلبر کامو در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. کامو درباره این کتاب در نامه‌ای به رولان بارت می‌نویسد: «در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بی‌گفت‌وگو‌گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه‌هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.» طاعون روایتگر جامعه‌ای است که طاعون‌زده می‌شود. شهر آرام و ساکتی که به ناگاه مورد هجوم موش‌های ناقل بیماری طاعون قرار می‌گیرد و رفته‌رفته این سیاهی روی تمام شهر سایه می‌افکند. ما در طاعون شاهدِ عینی بازخورد و واکنش‌های متفاوت هر یک از مردم شهر، نسبت به مصیبتی واحد و یکسان هستیم. طاعون از جمله رمان‌هایی است که مترجمان زیادی سراغ آن رفته‌اند. پیش از انقلاب زنده‌یاد استاد رضا سیدحسینی آن را ترجمه کرد که در انتشارات نیل منتشر شد در حال حاضر تجدید چاپ آن در انتشارات نیلوفر ارایه شده است. ترجمه‌ای هم به قلم عنایت‌الله شکیبا منتشر شده بود. ترجمه دیگری از آن به قلم علی صدوقی منتشر شده بود. ترجمه پرویز شهدی از این رمان در انتشارات مجید به بازار عرضه شده است. ترجمه کاوه میرعباسی آخرین ترجمه از این رمان ‌است که امسال در نشر چشمه منتشر شده و ترجمه اقدس یغمایی در نشر جامی و ترجمه حسن دهخدا در نشر روزگار. کامو در ابتدای کتاب به توصیف شهر ساکت، بی‌سبزه و بی‌روحِ ارن می‌پردازد. مردمی که عشق ورزیدن را بلد نیستند و تنها به فکر کسب درآمد روزهای‌شان را سپری می‌کنند. به همه ‌چیز عادت کرده‌اند و درگیر زندگی روتین‌وارِ خویش هستند. این شهر رفته‌رفته از هجوم موش‌های طاعون زده پر می‌شود و مردم را یک به یک بیمار می‌کند. سرایت طاعون از فردی به فرد دیگر به حدی سریع و راحت است که دروازه شهر را می‌بندند، بیماران را از خانواده‌های‌شان دور و قرنطینه می‌کنند. بعد لازم شد مردنِ انسان‌ها را ببینم. هرگز صدای زنی را شنیده‌اید که در لحظه مرگ فریاد می‌زند: «هرگز!» من شنیده‌ام و بعد متوجه شده‌ام که نمی‌توانم به آن خو بگیرم. آن وقت من جوان بودم و نفرت من متوجه