چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024


۱۳۹۹/۰۶/۲۲ / /
سینما حاضر، سینما غایب
سالن‌های خالی و پرده‌های تاریک. این روزها وقتی به سینما فکر می‌کنی جز همین تصویر چیز دیگری به ذهن نمی‌رسد. کرونا هر تجمعی را ممنوع کرده است. واقعیتی بدیهی و خسته‌کننده که باید منتظر پایانش ماند ولی پرسشی که آزار می‌دهد، این است اگر سالن‌های سینما پر شوند و دوباره پرده جان بگیرد، قرار است به تماشای چه چیزی بنشینیم؟ به تماشای کمدی‌های مبتذل دست چندم و آثاری که تنها یادی از موفقیت سینمای ایران در دهه‌های گذشته با خود دارند بی‌هیچ شباهتی. فیلم‌هایی ترس‌خورده از سانسور و توقیف که در آن زنان در برابر ظلم روزمره‌ای که بر آنها اعمال می‌شود، سکوت اختیار می‌کنند. در روز ملی سینمای سال ۹۹ و در دورانی که تحولات سیاسی و اتفاقات اجتماعی و فرهنگی، زنان را نسبت به پیرامون و جامعه خود بدگمان کرده، آنها ناامید، تنها دلخوش به واکنش‌هایی هستند که شاید بتوانند خودشان را از دل بحران‌ها به سلامت به دوران دیگری برسانند. در چنین شرایط تلخی همه ‌چیز در روزمرگی بیهوده‌ای فرو رفته و اگرچه گاهگداری شعله‌ای روشن می‌شود، اما خیلی زود در هیاهوی سکوت فراموش می‌شود.  چندین دهه گذشته و در این روز تعیین شده برای گرامیداشت هنر هفتم هنوز باید از خودمان بپرسیم مگر سینمایی مانده و مگر اصلا ما سینما می‌خواهیم؟ اما در کنار چنین پرسش‌های کلیدی یک پرسش آزاردهنده دیگر هم وجود دارد: تکلیف تصویر زنان در سینمای ما چیست؟ این سوال البته زیرشاخه‌ای از پرسشی اصلی‌تر است: اینکه جامعه ایرانی و طبقه حاکم می‌خواهند با زنان چه کنند؟ تفکری که حضور زنان را حتی روی جلد کتاب درسی تحمل نمی‌کند چه آینده‌ای برای دختران حذف شده قرار است رقم بزند؟ در این آشفته بازار سینما کجاست؟ چقدر بازتاب‌دهنده و راوی روزگاری است که بر زنان می‌گذرد؟  نگاهی به پیشینه سینما در چهار دهه گذشته شاید تصویر کمی روشن‌تر از حضور زنان به دست بدهد. سینمایی که در آن کمتر شاهد قهرمان زن در چارچوبی مستقل از تفکر مردسالار حاکم بر جامعه بوده است. در جامعه‌ای که جنسیت و تبعات و عوارض آن هنوز هم معضل لاینحل جامعه ناهمگون ماست. زنان میان جامعه‌ای که هنوز از یک سو به ‌شدت به سنت&z