شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
۱۳۹۹/۰۴/۰۸ / /
همهآن 50 نفر
رفیق اهل دلی که میداند چقدر مشتاق تماشای فیلم در سالن سینما هستم، خبر تصویری بازگشایی سینماها را برایم میفرستد. در تصویر مردهایی که ماسک زده و لباسهای یکپارچه پوشیدهاند در حال ضد عفونی کردن صندلیها و داخل سالن هستند. نمیدانم چرا با دیدن آنها به یاد افرادی میافتم که در فیلم «گذرگاه کاساندرا» ساخته جرج پی کوزماتوس با بازی برت لنکستر، سوفیا لورن و ریچارد هریس دور قطاری حلقه میزنند که فردی مبتلا به ویروسی کشنده داخل آن شده است. قصدشان این است که کسی از قطار خارج و وارد اجتماع نشود. برخلاف مردان ماسک بر چهره فیلم گزارشی که گویا قرار است مردم را برای رفتن بهداخل سالنهای سینما تشویق کند. تماشای این گزارش مرا هم مثل آدمهای درون قطار بیشتر وحشت زده میکند. بعد هم که دوستم زیر گزارش تایپ میکند: فقط50 نفر(!) وهمراه با استیکر چهره غمگین برایم میفرستدو وحشتم بیشتر میشود. اشارهاش به تعداد نفراتی است که در روز اول بازگشایی دوباره سینما به تماشای فیلم نشستهاند. آن هم در سراسر کشور! برای یک لحظه چهرهاین افراد و سالنهای خالی و بدون تماشاچی توی ذهنم بالا و پایین میشود. در اینکه عدهای از این افراد بدون علاقه به سینما و صرفا برای استراحت در جایی با دمای مناسب وارد سینما شدهاند نباید شک کرد اما اگر هم اینطور نباشد آنقدر تعدادشان کم هست که بتوان نامشان را به عنوان 50 مشتاق تماشای فیلم در سالن سینما در تاریخ سینمای ایران ثبت کرد. افرادی که آگاهانه یا نا آگاهانه هراس زمانه کرونا را برای تماشای فیلم در جایگاه اصلیاش نادیده گرفتهاند و در اولین روز تابیدن مجدد نور بر پرده سینما پا بر موزاییکهای سینما گذاشتهاند و توی صندلیهایش لم دادهاند. البته در اینکه در آن روز اصلیترین عنصر سرپا و جذابتر شدن فیلم حضور نداشته، شکی نیست. منظورم تماشاگران زیاد است که وقتی صندلیها را پر میکنند تازه فیلم دیدن حس پیدا میکند. حسی که لازمه بقا و حیات سینماست. چیزی که در فیلمهای سینما پارادیزو (جوزپه تورناتوره) و سوتهدلان (علی حاتمی) ه
استقلال فوتبال اسرائیل اصفهان ایران رژیم صهیونیستی پرسپولیس عملیات وعده صادق فلسطین سیل حمله ایران به اسرائیل لیگ قهرمانان اروپا