جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۳۹۹/۰۸/۱۸ / /
پایان نابهنگام وکیل‌المله آرام
تا وقتی که بود بی‌سروصداتر از آن بود که از یک «نماینده مجلس» در عصر ارتباطات و سیاست‌ورزی مجازی و کنشگری توییتری انتظار می‌رفت. اهل این حرف‌ها و آن جار و جنجال‌های سیاسی- رسانه‌ای نبود و به ‌تعبیری که حالا مدتی است به ادبیات سیاسی ایرانی اضافه شده، مرد «شوآف» نبود. آن ‌هم با اینکه یکی از آن 30 نماینده تهران بود و از اعضای همان فهرستی که 7 اسفند 94 با فاصله‌ای چشمگیر بالاتر از 30 کاندیدای رقیب و فهرست اصولگرایان پایتخت، راهی «بهارستان» شدند. با این تفاوت اساسی با اغلب 29 عضو دیگر آن فهرست که وقتی مجلس دهم به پایان رسید، پیش می‌آمد که به ‌اشتباه یکی از افراد گروهی شناخته شود که 4 سال تمام، گوشه پارلمان، روی یکی از آن 290 کرسی سبزرنگ لم داده و لام تا کام حرفی نزدند تا مبادا هزینه‌ای به ‌لحاظ سیاسی بپردازند و احیانا کسی را در چپ و راست قدرت برنجانند. اما اگر با فاصله‌ای کمتر و کمی از نزدیک‌تر به مناسبات مجلس خیره می‌شدیم به ‌روشنی می‌دیدیم که او هرگز اهل این دورنگی‌ها نبوده و تنها کافی بود که در یکی از گعده‌های اصلاح‌طلبان مجلس‌ دهمی، بحثی درمی‌گرفت که به ‌نحوی به بخشی از صنایع مملکت و مسائل اقتصاد مربوط بود تا چهره واقعی «مهندس» آشکار شود و برخلاف آن ظاهر آرام برای دیگر نمایندگان و قانونگذاران مملکت از بایدها و نبایدهای صنایع بگوید و راهبرد اقتصادی تعیین کند. سند این ادعا هم آخرین نطقی که محمدرضا نجفی در سومین روز دومین ماه 99 از تریبون «خانه ملت» ایراد کرد یا نامه‌ای که اولین روز پس از پایان تعطیلات اداری نوروز 99 و در روزهای سخت کرونایی خطاب به بالاترین مقام اجرایی کشور نوشت و صریح و با نگاهی کارشناسی از رییس‌جمهوری خواست تا با متخصصان و کارشناسان رشته‌های مختلف درگیر با بحران کرونا مشورت کند و بر پایه نظرات کارشناسی آنها، چارچوبی مشخص از ارزیابی، پیش‌‌بینی و نحوه برخورد با این بحران تدوین کند و تا دیر نشده دست ‌به‌کار بازسازی ستاد مدیریت کرونا شده و اگر ارزیابی‌اش شبیه به ارزیابی او و دیگر کارشناسان درگیر با این همه‌گیری بود، فرمان قرنطینه کامل