جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۳۹۹/۰۳/۱۰ / /
شهر هوش مصنوعی
شهر‌های هوش مصنوعی که در بسیاری از کشورهای جهان از هم اکنون آغاز شده‌اند، آخرین مرحله از تحول زیستگاهی انسان‌ها به شمار می‌آیند. پرسش، حال این است: آیا انسان‌ها می‌توانند به صورتی دایمی در جهانی پساکرونایی و در وحشت از اپیدمی‌های آینده در «فاصله اجتماعی» یا اشکالی شبیه به آن زندگی کنند؟ به عبارت دیگر، با فاصله گرفتن از یکدیگر به ویژه از طریق استفاده گسترده از ابزارهای هوش مصنوعی (شبکه‌های قدرتمند مجازی، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و غیره) آیا می‌توانند نیاز هر چه کمتری به رابطه حسی مستقیم با یکدیگر داشته و بتوانند به جای رودررویی چهره به چهره با یکدیگر، از طریق شبکه وارد این رابطه شوند؟ ارایه پاسخ مثبت یا منفی به این پرسش بنا‌ بر اینکه چه موضعی، البته ساده‌اندیشانه، درباره انقلاب اطلاعاتی و هوش مصنوعی داشته باشیم، به نظر بدیهی می‌آید: کسانی که نسبت به این انقلاب‌ها مشکوک هستند و در آرمان‌هایی یا «طبیعت‌گرا» برای بازگشت به طبیعتی که وجود ندارد (و به قول فیلیپ دسکولا از ابتدا هم بیشتر ابداع فرهنگی خود ما بود و نه آن چیزی که به عنوان «جهان» داریم) معتقدند فناوری، انسان‌ها را از«انسانیت»شان خارج کرده و در نهایت تبدیل به ماشین خواهد کرد و از این‌رو «بازگشت به طبیعت» خیالین را بهترین راه می‌دانند.برعکس، موافقان افراطی این انقلاب‌ها معتقدند فرآیندهایی چون تراانسانگرایی (transhumanism) با ابزارهای علمی هوش مصنوعی و بیولوژیک، در پی افزایش سن انسان تا بی‌نهایت یا تغییر کامل بدن او تا حدی هستند که بتوان از «گذار از انسان» سخن گفت. در نتیجه باید انسان پیشین و طبیعت گذشته را برای همیشه کنار گذاشت. گروه نخست می‌خواهند جهان مجازی به فراموشی سپرده شود و گروه دوم در پی فراموشی جهان واقعی‌اند. اما نه طرفداران طبیعت مطلق حاضرند از فناوری‌هایی که رفاه بزرگی را برایشان ایجاد کرده، بگذرند و نه گروه دوم، از طبیعت و بدن لذت‌بخشی که تنها با حس‌های واقعی، معنی دارند. گروه نخست معتقد به روابطی هر ‌چه بیشتر و نزدیک‌تر میان انسان‌ها از راه بدن و حس‌های مستقیم هستند و گروه دوم، در