جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۳۹۹/۰۸/۱۹ / /
روسیه و ایران در جنگ جهانی اول
نابسامانی ایران در زمان جنگ جهانی اول (1914 تا 1918) بار دیگر اشتهای سیری‌ناپذیر روسیه را برای بلعیدن شمال ایران برانگیخت. انگلیسی‌ها هم که از مدتی قبل تحت عنوان پلیس جنوب نیروهایی در جنوب ایران داشتند به شمار آنان افزودند. ایرانیان اعلام بی‌طرفی کرده بودند، اما اعلام بی‌طرفی نیاز به اقتداری دارد که از آن موضع دفاع کند و با اعمال بی‌طرفی فرق بسیار دارد. بی‌طرفی نوع ایرانی را هم البته نسبت به جبهه متحدین عثمانی و آلمان می‌توان بی‌طرفی جانبدارانه توهمی نامید. برخی روحانیون سیاسی شامل سیدمحمد طباطبایی و سیدمحمد صادق طباطبایی و سیدحسن مدرس که عرق مذهبی‌شان به جوش آمده بود، اتحاد با عثمانی و آلمان را ترجیح می‌دادند و شایعه مسلمان شدن قیصر ویلهلم نیز به ‌طور جدی از سوی ویلهلم واسموس جاسوس نامدار آلمانی در پوشش کنسول آن کشور در بوشهر بر هیجان آنان می‌افزود. این گروه هم از تهران به کرمانشاه رفته و دولتی موقت به ریاست رضاقلی نظام‌السلطنه مافی تشکیل دادند و با خوش خیالی دروازه‌ها را به سوی عساکر عثمانی گشودند. عساکر عثمانی نیز که در حال کشتار ارامنه و آسوری‌ها و کردها و راندن آنها به سمت شرق آناتولی بودند، آن درگیری‌ها را با خود به داخل ایران کشانده بودند. تبریز و همدان را اشغال و کشتار و غارت بزرگی در غرب آذربایجان به راه انداختند. ارمنی‌های ناسیونالیست داشناکسیون نیز بخشی از خشونت‌های خود را از عثمانی به میزبانان ایرانی تحمیل کردند. در این گیر و ‌دار سالدات‌های روس به دفاع از آسوریان در مقابل عساکر عثمانی وارد جنگ شدند و غرب ایران صحنه غارت و قتال و جنگ واقعی میان نیروهای متخاصم عثمانی و روس شده بود. انگلیسی‌ها نیز می‌کوشیدند با حمل تجهیزات از طریق عراق به متفقان روس کمک‌رسانی کنند. در این شرایط دولت مرکزی ایران نه توان مالی داشت نه اقتدار سیاسی و حاکمیتی که بتواند به بقای خودش کمک کند. برای روشن کردن صحنه بهتر است شرایط با نگاهی به گذشته نزدیک تحلیلی شود. 1- جنبش مشروطه ایران در 1906 پیروز شده و توقعات مبالغه‌آمیزی درباره «آزادی و دموکراسی» در میان نخبگان و نیز در میان خوانین و صاحبان قدرت محلی پدید آورده بود که آزادی را به رفتار دلبخواهی و د