جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
۱۳۹۹/۰۶/۱۸ / /
فهم جلال آلاحمد
دفاع از جلال آلاحمد این روزها کار آسانی نیست. نویسنده به سادگی مورد هجمه قرار میگیرد که از نویسندهای غربستیز دفاع میکند که به همراه آن دیگری (شریعتی) مسبب همه بدبختیهایی است که امروز بر سر ایران آمده. این نگاه منفی به آل احمد، نتیجه خوانشهایی ناهمزمان (آناکرونیک) و غیرتاریخی است که بعضا برخی نویسندگان و پژوهشگران بعدی آن را مسبب شدهاند. در حالی که اگر مهمترین کتاب آلاحمد را در متن مناسبات تاریخی و زمان خود بنگریم، واقعیتی دیگر عیان میشود. سال 1340 یعنی وقتی که او اولین طرح غربزدگی را در قالب گزارشهایی به شورای هدف فرهنگ ارایه کرده، 38 سال سن داشته، یعنی همان سال درگذشت آیتالله بروجردی، آغاز طرح اصلاحات ارضی، دو سال مانده به قیام 15 خرداد، سرآغاز دههای که برخی درخشانترین دوره اقتصادی و بلکه فرهنگی در ایران معاصر میخوانند و ... . آل احمد در این زمان چهل سال هم ندارد که کلمه غربزدگی را از دهان احمد فردید میقاپد و نظر خودش را در قالب آن میریزد. البته غربزدگی او با غربزدگی فردید که یک حوالت تاریخی هایدگری- ابن عربیایی (!) است، فرق میکند. غربزدگی آلاحمد یک واقعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است. صریحا میگوید که با ماشین و اقتصاد کار دارد و تاریخ غربزدگی را نه به حوالت تاریخی و فروبستگی هستی و وجود و علمالاسماء که به سیادت و ریاست اقتصادی و اجتماعی پیوند میزند. یک دهه بعد از آن است که آنطورکه علی میرسپاسی نشان داده، رژیم پهلوی به مدد کسانی چون فردید، از غربزدگی سیاستزدایی میکند و بر شیپور بازگشت به خود میدمد. غربزدگی آلاحمد وجه فلسفی ندارد، او خود معترف است که فلسفه نمیداند و در این زمینه ادعایی ندارد. البته بعد از آن با محمود هومن هم صحبت میکند و عبور از خط یونگر را با ترجمه هومن تقریر میکند. او جامعهشناسی سیاسی و اقتصادی نمیداند، معلوم است چیز زیادی از مارکس و مارکسیسم و مبارزات طبقاتی و تحلیل طبقاتی و ... نمیداند، کارش روش ندارد، گندهگوییهای زیادی میکند، اشتباهات زیادی در تحلیل تاریخی دارد، تعمیمهای بیجا و نادرست زیاد دارد، برخی ج
پرسپولیس فوتبال اسرائیل ایران رژیم صهیونیستی سیل استقلال لیگ قهرمانان اروپا عملیات وعده صادق حمله ایران به اسرائیل فلسطین غزه