جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۳۹۸/۱۱/۱۵ / /
قدردان ثانیه‌ها
همه‌چیز با یک جرقه شروع می‌شود. به چشمان گوسفندی نگاه می‌کنی که تا نیم‌ساعت دیگر ذبح می‌شود. با خودت فکر می‌کنی که چرا؟ شاید مقاله‌ای خوانده باشی که در آن به توزیع ناعادلانه سیستم غذای جهان پرداخته و از اتلاف‌های ناشی از مصرف گوشت نوشته است. شاید هم مستندی ببینی که در آن مصرف گوشت را مهم‌ترین عامل گرمایش جهانی دانسته است. شاید هم جرقه‌ای دیگر و این آغاز گوشت نخوردن تو است.پس از مدتی فکر و مطالعه، مرغ را حذف می‌کنی و به این می‌اندیشی که اگر مشکل گرمایش جهانی، گاوها هستند، پس لبنیات چه توجیهی دارد؟ ماهی و میگو، چرم و پشم، پر و ابریشم و احتمالا در نهایت عسل به دلایل مشابه یا حتی متفاوتی از زندگی‌ات حذف می‌شوند. نه دوست داری نقشی در تخریب محیط‌زیست داشته باشی و نه عاملی بر کشتار حیوانی باشی. به زودی حاضری برای جان هر موجود تلاش کنی. دیگران کار تو را بیهوده می‌خوانند اما حتی نجات یک جان برایت ارزشمند می‌شود. پس از مدتی به یاد می‌آوری که تغییر سبک‌زندگی‌ات باعث شده تا هر روز، یک حیوان کمتر کشته شود. کدام حامی حیوانات می‌تواند هر روز جان یک حیوان را نجات دهد؟ برانگیخته می‌شوی و فرصت‌ها را بهتر می‌بینی.اگر امروز، دوستم را به یک ناهار گیاهی دعوت کنم، دو جان را نجات داده‌ام. اگر برای همکارم یک شیر گیاهی خوش‌طعم بخرم، جان یک گوساله بازیگوش را حفظ کرده‌ام و اگر بهترین کیف چرم‌مصنوعی را برای تولد خواهرم هدیه ببرم، حیوان دیگری را از مرگ رها داده‌ام. چنان به وجد می‌آیی که عاشق سبزه و گل‌ها هم می‌شوی. تصمیم می‌گیری که در گلدان یا بالکن اتاقت، چند برگ ریحان و چند ساقه گوجه بکاری. هر روز به آن سر می‌زنی و می‌بینی که با چه ناز و چه زحمتی به سمت خورشید قد می‌کشند. چقدر صبر و انرژی و پشتکار صرف می‌کنند تا به گل و میوه برسند. آنگاه است که قدر روزها و لحظه‌ها و ثانیه‌های زندگی را می‌فهمی.