پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024


۱۳۹۹/۰۶/۲۵ / /
پوست موز زیر پای قوه قضاییه و تجارت ‌براندازان؟!
 برای اصلاحات درون دستگاه قضایی نشان دهد و اعتماد عمومی مخدوش‌شده به قوه قضاییه را به نقطه قابل اعتماد بازگرداند. برگزاری نشست با اصحاب رسانه، بخشنامه درباره جرایم سیاسی، مرخصی به زندانیان، تلاش برای پاکسازی قوه قضاییه از باندهای فساد، تقلیل ۶۳ حساب قوه قضاییه به ۵ حساب و... از مهم‌ترین اقدامات آقای رییسی بودند که امیدهای بسیاری را در فضای عمومی و سیاسی کشور ایجاد کرد  و در صورت استمرار می‌توانست امیدهای مخدوش‌شده را به عدالتخانه بازگرداند اما  صدور حکم اعدام برای سه جوان معترض آبان 98، نه تنها دوباره نگرانی‌ها را تشدید کرد که با اجرای حکم  اعدام نوید افکاری، روح و روان بخش زیادی از جامعه ایران جریحه‌دار و فضای روانی جامعه را به ناامیدی و خشم از اقدام قوه قضاییه و حاکمیت هدایت کرد. چرا؟ چون جمعیت کثیری از مردم  به هر دلیلی- ضعف دستگاه قضایی در اقناع افکار عمومی، پروپاگاندای جریان برانداز و اظهارات وکلای مرحوم نوید افکاری مبتنی بر نواقص پرونده - از مستندات دستگاه قضایی درباره نقش مرحوم نوید افکاری در به قتل رساندن یک مامور شرکت آب و فاضلاب قانع نشدند و بر همین اساس با فریاد مجازی اعدام نکنید، خواستار توقف اجرای حکم شدند که البته به قول مولانا:  گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است البته مجریان و موافقین اجرای حکم اعدام مرحوم نوید افکاری بدون توجه به هزینه‌های سیاسی و روانی این اعدام در پاسخ می‌گویند که اجرای مُرِّ قانون، مافوق احساسات و عواطف و اقناع جامعه است و ضرورتی وجود ندارد تا مردم درباره اجرای یک حکم قضایی اقناع شده و اعلام رضایت کنند یا نکنند. این پاسخ و ادله شاید با مبانی قانونی ناسازگار نباشد، اما با وجود «قاعده  درء و انصاف قضایی» ماجرا فرق می‌کند. اگر پرونده نوید افکاری همچون پرونده‌های مشابه بین شاکی و متهم باقی می‌ماند و این پرونده توسط دستگاه قضایی به یک پرونده سیاسی و حکومتی تبدیل نمی‌شد؛ مساله اعدام شدن یا نشدن او تبدیل به یک مطالبه عمومی در جامعه ایرانی و جامعه جهانی نمی‌شد. اما به هر دلیل (از روی عمد یا غفلت) این پرونده همزمان توسط دو لبه اپوزیسیون برانداز و مدعی کسب قدرت در ایران و دستگاه قضایی کشور، سیا