جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
۱۳۹۹/۰۷/۲۲ / /
وزیر بزرگ، نظامالملک
در دوران نه چندان طولانی پادشاهی آلبارسلان سلجوقی به وزارت رسید و این مقام را در زمان فرمانروایی ملکشاه، پسر و جانشین آلبارسلان هم حفظ کرد. رفتهرفته به چنان قدرت و نفوذی دست یافت که اعضای خاندان سلطنتی و خود شاه را هم نگران کرد و چنان بر امور مسلط شد که هیچ تصمیم بزرگی بدون اجازه و تأییدش انجام نمیشد. یک بار در موضوعی میان او و ملکشاه اختلاف افتاد و ملکشاه کسی را پیش وزیر فرستاد و پیغام داد: «اگر در حکومت با من شریک هستی، که این امر دیگری است در غیر این صورت چرا مرز میان فرمانروایی و فرمانبرداری را رعایت نمیکنی؟» وزیر بعد از شنیدن این پیغام، تقریباً بیدرنگ به فرستاده گفت: «به سلطان بگو که اگر تاکنون ندانستهای که من در این فرمانروایی شریک تویم، پس بدان که به این جایگاه نرسیدی مگر با چارهگری و کارگردانی من. آیا میخواهی که به برداشتن دوات صدارت از مقابل تو فرمان دهم؟ تحقیقاً دوات صدارت من با تاج سلطنت تو وابسته و همراه است. هر وقت این دوات را برگیری، تاج نیز از سر تو برگرفته خواهد شد.» حرفش متکبرانه، اما درست بود. او بود که بعد از مرگ ناگهانی آلبارسلان، ملکشاه را در تصاحب میراث پدری یاری داد و سایر مدعیان را سر جای خودشان نشاند. او بود که تشکیلات اداری دولت سلجوقی را بازسازی کرد و آن را مطابق مقتضیات زمانه توسعه داد. او بود که امپراتوری را از جنگهای داخلی و خارجی عبور داد و دولت را در مواجهه با بحرانهای بزرگ و کوچک سرپا نگه داشت. نامش ابوعلی حسن بود اما در آن روزگار او را با لقب درباریاش یعنی نظامالملک میشناختند و در تاریخ هم با همین نام به یاد سپرده شد. به خانوادهای دهقان از اهالی خراسان تعلق داشت و پدرش یکی از کارکنان دولت غزنوی در آنجا بود. خودش در طوس به دنیا آمد و از همان سالهای جوانی، مثل پدر به کارهای دولتی و دیوانی مشغول شد. تحصیلکرده و بسیار باهوش بود و مکر و توطئه را به وقت ضرورت مجاز و مشروع میشمرد. در دوره غزنوی در حد دبیر و منشی دیوان باقی ماند، اما در تغییر و تحولات بعدی و در برهه منتهی به ظهور سلجوقیان، فرصتهای تازهای برای خودش ایجاد کرد و سرانجام با خالی کردن زیر پای وزیر بزرگ (عمیدالملک کندر
پرسپولیس فوتبال اصفهان اسرائیل ایران رژیم صهیونیستی استقلال سیل حمله ایران به اسرائیل عملیات وعده صادق لیگ قهرمانان اروپا فلسطین