شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024


۱۳۹۹/۰۲/۳۰ / /
چنین گفت نجف
در ایامی که از درگذشت استاد نجف دریابندری گذشته، خیلی‌ها به بازخوانی کارنامه حرفه‌ای آقای مترجم و نظریات او در کار و ترجمه پرداخته‌اند. از جمله چیزهایی که در مورد دریابندری جالب است، صراحت لهجه اوست که گاهی حتی باعث دلخوری‌هایی هم می‌شد. مثلا نجف دریابندری رمان معروف «بوف کور» صادق هدایت را «منحط» می‌خواند و می‌گفت منظورش نقطه مقابل «مترقی» است (کتاب «یک گفت‌وگو» با ناصر حریری، ص 154تا 179)؛ «سنگ صبور» صادق چوبک را «تلاشی رقت‌آور برای اثبات وجود خویش از جانب نویسنده‌ای که حس جهت‌یابی را و تناسب از دست داده» می‌دانست (مجموعه مقاله «در عین حال»، ص 94 تا 108)؛ از نثر ابراهیم گلستان خوشش نمی‌آمد و می‌گفت «آن به اصطلاح سبکی که برای خودش درست کرده، به‌کلی دست و پاگیر شده، آدم را کلافه می‌کند.» (کتاب «گفت‌وگو با نجف دریابندری» مهدی مظفری ساوجی، ص 301 تا 306)؛ «سووشون» خانم دانشور را «کم‌خون و کم‌رمق» می‌دانست و در عوض از «شوهر آهوخانم» علی‌محمد افغانی به‌شدت دفاع می‌کرد (گفت‌وگو با مسعود خیام در «آدینه» شماره 37). یا در مورد فیلم «قیصر» کیمیایی، نجف دریابندری هم مثل پرویز دوایی از کسانی بود که از فیلم حمایت می‌کرد و در برابر «سخیف» خواندن فیلم از طرف دکتر کاووسی مقاومت کرده و البته پیروز شدند (مقاله دریابندری درمورد «قیصر» در کتاب «در عین حال»، ص 118 تا 125 و جواب تند او به دکتر کاووسی، ص 126 تا 131 همان کتاب).  طبیعتا این صراحت در اظهارنظر، باعث جواب‌های صریح تندی هم از طرف کسانی که نظر متفاوتی نسبت به این مسائل داشتند، می‌شد که پرداختن به این جدال‌ها، می‌تواند بخشی از تاریخ روشنفکری معاصر باشد. اما جدال‌هایی به همین اندازه صریح و تند بر سر مهم‌ترین بخش کاری نجف دریابندری، یعنی ترجمه‌های او هم درگرفته است. توجه به این نقدها و خواندن آنها، هم می‌تواند نشان از سختی کار ترجمه باشد و هم درسی است برای مترجمان