پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024


۱۳۹۹/۰۲/۱۸ / /
قهرمانانِ حاشیه
مجموعه داستان «از این زنان» به قلم سمیه دهقان، شامل 12 داستان کوتاه است که از نشر نشانه منتشر شد. تمام داستان‌های این مجموعه در یک مجتمع ساختمانی می‌گذرند. قهرمانان این داستان‌ها زنان هستند، اما زنانی که قهرمانانِ حاشیه‌اند. همان‌طور که آن مجتمع مسکونی در حاشیه‌ یک شهر قرار دارد. نویسنده با زنان گیر کرده در یک آسانسور، پلانِ موقعیت می‌سازد و شرایطی بغرنج برای شخصیت اصلی داستان خلق کند. مساله برمی‌گردد به ماسک‌هایی که هر یک از زنان این مجموعه ‌داستان بر چهره زده‌اند؛ یا بیشتر روی چشم‌ها که زبانِ حقیقی‌شان نیست. ماسک‌ها همواره فیزیکی نیستند و به نظر می‌رسد ماسک برای هر یک، بحثی فراتر از مسائل غالب در این جغرافیاست. زنان به توسل از نوع ماسک‌ها، کسب جایگاه می‌کنند. سمیه دهقان در مجموعه داستان «از این زنان» تمامی دیالوگ‌ها را به لهجه و زبان مادری شخصیت‌ها نوشته است و در همین لحن و زبان، ماسک‌هایی نامریی وجود دارند. در داستان اول (من) مسائلی مانند پوشش و زبان ماسک می‌شوند: «...مانتوی گوجه‌ای، روسری فسفری، ناخن‌های درازِ همرنگِ مانتو، کفشِ پاشنه‌بلند سفید. شبیه گوجه‌فرنگی. در می‌خواد بسته بشه که گوجه‌فرنگی به شوهرش می‌گه: وای، من تلفنومو...» و در بخش‌های دیگرِ داستان، فرهنگ، ماسک است:  «یه زن سریع کلید یک رو فشار می‌ده. انگار اتوبوس تهران-مشهده که اگه بره باید صبر کنن تا فردا... آسانسور شده مرغدونی. زن‌ها با هم احوالپرسی می‌کنن... زن پیاده می‌شه. ‌ای خدا، طبقه یک هم آسانسور می‌خواد؟ اونم با این ناز و ادا؟...» در داستان هیما، «مواد مخدر» ماسک است:  «تو می‌تونی فراموششون کنی؟ بعضی چیزا اینجا رو سوراخ می‌کنه و دردش خوب نمی‌شه. هر چی این زهرمار رو می‌کشم باز دردش خوب نمی‌شه لامصب.»  در داستان «سلطان‌خانم»، «غیبت» ماسک است:  «...ایرج‌خان تو رو خدا ما رو برگردونید همون‌جا تا دشمنای خانومم چشمشون دربیاد. بدتون نیاد، زرین‌خانم چون خودش بی&