پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024


۱۳۹۹/۰۷/۱۵ / /
تهران، شهر کلان خاطره‌ها
تهران شهر خاطره است، منظورم همان خاطره‌های همیشگی متداول در تمام شهرها نیست که البته در تهران هم مثل همه شهرهای دیگر از این دست خاطره‌های روزمره وجود دارد. تهران نه ‌تنها کلانشهر است بلکه شهر کلان خاطره‌ها هم هست، خاطره‌هایی که حاصل بناهای تاریخی آن نیست، بلکه خاطره‌ها مثل هوا در آن جاری هستند و هر دم از شکلی به شکلی در می‌آیند و بر آدم‌های در شهر و بیرون شهر می‌بارند. میدان‌هایش از آزادی و انقلاب و تجریش تا راه‌آهن برای همه خاطره‌سازند، حتی اگر در تهران ساکن نباشند، این‌گونه است که خاطره‌های تهران از تهران بیرون می‌روند و برای همه می‌شوند. از برج آزادی و سردرباغ ملی تا برج میلاد که هر کدام نقش بر خاطرهای بسیار زده‌اند. تهران در قاب‌های فراوانی نقش بسته و تکثیر شده است، از سریال‌هایی چون دایی جان ناپلئون تا هزار دستان، از فیلم‌های علی حاتمی تا فیلم‌های مسعود کیمیایی و دیگران، این‌گونه تهران تصویرهای هنرمندانه بسیار دارد و همین تصویرهای هنرمندانه خاطره شده‌اند، خاطره‌هایی ماندگار برای نسل‌ها و برای همه آنها که این آثار را تجربه کرده‌اند و چشیده‌اند، تهران در قاب نشسته هنر از خود تهران فراتر رفته است و خودش روایت‌ها شده است و ما با همین روایت‌ها تهران را شناخته‌ایم و تهرانی را یادمان ساخته‌ایم، تهرانی که هنرپیچ شده است. تهران خاطره‌های تاریخی بسیار دارد که از خودش شروع شده است اما همه ایران را تکان داده است و همین تکان‌های خاطره‌ساز تهران را به اذهان همه کشانده است. از مشروطه تا ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد از شکل‌گیری مجلس تا انقلاب اسلامی. این خاطره‌های تاریخی هم تهرانی هستند هم برای همه ایرانیان. این‌گونه تهران پر از روایت شده است و روایت‌هایش در تهران و در همه اذهان مانده است و انبانی از تاریخ در همین دو قرن دارد. تهران با همین رویدادها پر از نام شده است که در گوشه‌اش و در هر دیدارش می‌توان خاطره‌ای را به یاد آورد. خاطره‌ای که گاه چنان پنهان شده‌اند که خوانده نمی‌شوند یا دیده نمی‌شوند اما همین خاطرات پنهان در تهران برای خیلی‌ها مشت