جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۳۹۹/۰۲/۱۳ / /
بخشش ثروت به قصد خدمت
سعدی بزرگ، در بوستان جاویدانش، حکایتی را در باب احسان به نظمی شیرین و فاخر باز می‌گوید که مضمونش چنین است: «زنی از شوهرش که در دستگاه سلطانی خدمت می‌کرد، خواست که برود و طبق معمول از باقیمانده سفره سلطان خوراکی برای کودکان‌شان فراهم آورد. شوهر گفت که امروز را سلطان تصمیم به روزه گرفته و سفره‌ای نیست که از آن نصیبی ببریم و زن پاسخ می‌دهد که سلطان از این روزه گویی چه خواست؟/که افطار او عید طفلان ماست/ خورنده که خیرش برآید ز دست/به از صائم الدهر دنیاپرست/ مسلم کسی را بود روزه داشت/که درمانده‌ای را دهد نان چاشت.» (۱) عیان است که سعدی در این حکایت سیر کردن شکم کودکان فقیر را بالاتر و برتر از روزه داشتن می‌داند. دین هم جز این نخواسته و نیکوکاری و دستگیری از لوازم دینداری است و عابد گوشه‌نشین که از خلق بریده و خیرش به کسی نمی‌رسد چندان منطبق بر رسم و سنت اسلام راه نمی‌رود. در دین و سنت ما توانگری از راه پاکیزه ستوده شده و صد البته که پیامد توصیه شده و الزامی توانگری، بخشش سهم بزرگی از ثروت به قصد بهبود زندگی و نجات جان انسان‌های دیگر است.  در دنیای امروز در قلب سرمایه‌داری، نیکواندیشان نیکوکار، جنبشی پایه گذاشته‌اند که بر دو اصل مهم استوار است؛ اول «دیگردوستی موثر» و دیگری «زندگی حداقلی». پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق در کتاب خود با همین عنوان - دیگردوستی موثر - می‌نویسد: «اساس دیگردوستی موثر ایده‌ای بسیار ساده است: باید بیشترین کار نیکی را که می‌توانیم انجام دهیم… زندگی‌ای که حداقل‌های اخلاقی را رعایت می‌کند مستلزم استفاده از قسمت بزرگی از منابع اضافه برای خلق دنیایی بهتر است. اخلاقی‌ترین نوع زندگی مستلزم انجام دادن بیشترین نیکی ممکن است.» (۲) واقعیت این است که بسیاری از کمک‌هایی که انجام می‌شود، پاسخ هیجانی به تحریک عاطفه ماست. خیریه‌های زیادی در کشور و در سراسر جهان فعالیت می‌کنند که بعضی از آنها شیادند، بعضی از آنها چنان سازمان و ستادی بزرگ و کارمندانی متعدد دارند که بیشتر پول‌های اهدایی را صرف پرداخت دستمزد و هزینه‌های اداری خود می‌کنند؛ انتخاب اینکه از طریق چه سازمان و نهادی کم