جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۳۹۹/۰۵/۲۱ / /
بیروت و بارِ «بودن»
در انباری در ساحل بیروت، حجم فراوانی از نیترات آمونیوم را انباشت می‌کنند؛ کسی نمی‌داند که پنج سال بعد، آن بار و آن انبار، در دقایقی کوتاه، شهری را که به زیبایی شهره است، به باد خواهد داد. بگذریم که کسی به مقصد و مقصود آن بار و انبار نیز نمی‌اندیشد. در روزی از روزهای تابستان سال 2020 میلادی، انفجاری مهیب رخ می‌دهد؛ کسانی چند سال پیش خطر آن را گوشزد کرده‌اند و کسانی نیز آن را نشنیده گرفته‌اند؛ هر چه هست، موج انفجار تمام شهر را درمی‌نوردد و خرابی وحشت‌آوری برجای می‌گذارد. خبرها می‌پیچد، از خبرهای کوچک تا خبرهای بزرگ؛ کسی از یار خویش و آن یکی از کارش و کسی نیز از علت این رخداد می‌پرسد. در باب پرسش اخیر نیز هر کس چیزی می‌گوید. فردی از حمله‌ای وحشتناک خبر می‌دهد؛ آن دیگری به واکنش‌های شیمیایی مواد می‌پردازد؛ این یکی گروه سیاسی رقیب را مقصر می‌داند؛ برخی نیز در جست‌وجوی صاحب بارِ نیترات آمونیوم، به تاجری روس‌تبار می‌رسند که در قبرس زندگی می‌کند.  علت رخداد هر چه باشد، تعداد زیادی کشته و زخمی و گروهی نیز ناپدید و ناپیدا می‌شوند. دود و خاکستر بر ویرانی‌های جامانده در تمامی شهر می‌نشیند و شهری که عروس مدیترانه نامیده می‌شد، رخت عزا می‌پوشد. در این میان، قدرت‌های سیاسی همچنان دست‌ به‌ گریبان همدیگرند و همین رخداد نیز دستمایه نزاع ایشان است. احتمال اینکه نزدیک محل زندگی این سیاست‌پیشگان نیز چنین انبارهایی باشد، وجود دارد. در روزهای بعد، کمک‌کاران از نقاط مختلف جهان به یاری می‌شتابند و اهالی آن شهر نیز به یکدیگر کمک می‌کنند و این «زندگی» است؛ نمایشی از تلاش، تولید، حرکت، سودجویی، حماقت، غفلت، ترس، سیاست، قدرت، شهوت، عشق، محبت، مردن و ماندن و این «انسان» است که زندگی را با صفات متضاد خویش می‌سازد.  پایان هر رخداد، رخداد دیگری است که رنگ‌وبوی همین نمایش را دارد. از پس هر رخدادی که به مرگ انسان‌ها آمیخته است، همگان از ناپایداری جهان، سرشت انسان، بی‌تدبیری‌ها و نادانی‌ها و غفلت‌های او می‌گویند؛ اندکی بعد باز جریان زندگی موجب فراموشی شده و آن نمای