شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024


۱۳۹۹/۰۹/۰۱ / /
تحصن و تعطیلی ناخواسته
یک /نماینده محترم شهر بابک گویا اعتصاب کرده و دلیل آن را نیز چنین عنوان کرده‌اند که مسوولان به فکر مردم نیستند که محتاج نان شب‌شان هستند و تا این معضل (فقر عمومی) حل نشود دست از اعتصاب نخواهند کشید و اعتصاب آب نیز خواهند داشت در مرحله بعدی... دو/ تهران و بالمآل کشور نیز در هفته آینده به مدت دو هفته در تعطیلی ناخواسته فراگیر قرار خواهند گرفت تا از شدت شیوع و لامحاله میزان مرگ و میر ویروس چینی کم شود... خب چه گزاره‌ای این دو خبر را پیوند می‌دهد و وجه اشتراک آنچه می‌تواند باشد و آیا اصولا در نگاهی گذرا و سطحی می‌توان نقطه اشتراکی برای آنان در نظر گرفت؟ کردار نماینده و عمل دولت در تعطیلی گسترده هر دو از سوی ناچاری است و ناچاری و استیصال نیز زمانی رخ می‌دهد که دیگر کاری از دست هیچ فرد و گروهی بر نیاید. و باید پرسید چرا باید کار بدین جا رسد؟ پس این بیت را که بارها شنیده و خوانده‌ایم در کجای تفکرات روزانه و تصمیم‌گیری‌های مقطعی و بلندمدت‌مان جای داده‌ایم. مگر سعدی نسروده بود: سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل/ در فقره آنچه جناب نماینده مبادرت به اعتصاب کرده‌اند، چه نهاد و دستگاه‌هایی مسوول هستند و باید جوابگوی بی‌نوا مردمی باشند که نان شب ندارند؟ حتما باید کار به جایی برسد که نماینده‌ای که کارش قانون‌گذاری است از سر ناچاری دست به چنین عمل نمادینی بزند. و نیک نیز آگاه باشد که فرجامش چند روزی در خبرها بودن است و بس. آن هم حالیه که از زیادی خبر و تفسیر آن، چنین خبرهایی آنچنان زود محو می‌شوند از اذهان که خود نماینده محترم نیز چند صباحی یادش می‌رود که چه کرده و اصلا برای که و چه؟ بگذریم اعتصاب و تحصن زمانی نتیجه‌بخش است که ادله محکمی در پس و پیش عملی باشد وگرنه بست‌نشینی و نخوردن و نیاشامیدن هر چند می‌تواند رفتاری همدلانه تلقی شود ولی به هیچ عنوان کرداری دارای فرجام مشخص در بلندمدت نخواهد بود و می‌تواند سرانجامی کوتاه‌مدت، و آن هم نامطمئن داشته باشد. و اما داستان کش و قوس‌دار تعطیلی تهران و برخی کلان‌شهرها و موافقت و مخالفت این نهاد و آن نهاد نیز معنایی جز آزمودن آنچه دیگران انجام داده‌اند، ندارد. از ابتدای شیوع این