پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024


۱۳۹۹/۰۹/۰۱ / /
صحنه‌های خاموش
«خوآن مارگالو» طراح و کارگردان گروه رقص در مادرید چون شاهد یورش کرونا شد، زانوی غم به بغل نگرفته با میله‌های چوبی و ماسک، ژل و فاصله اجتماعی و البته در فضای باز، تمرین‌های گروه را البته با تعداد کم شروع کرد. آنها در زیر آسمان صورتی رنگ مادرید بر صحنه‌ای پوشیده از برگ‌ها، ته سیگارها و قوطی‌های نوشابه، راه خود را از میان موج دوم همه‌گیری باز کردند. البته این کاری نبود که پیش از همه‌گیری باید اجرا می‌شد. گروه با طراحی تازه و مناسب همه‌گیری ویروس کرونا در زیر چراغ‌های کم نور پارک با ماسک‌هایی که لبخندشان را پوشانده و دست‌های ژل زده، همدیگر را می‌یابند. «خوآن مارگالو» می‌گوید: می‌خواهیم نشان بدهیم، زنده‌ایم! بازی اینها، شوری در ما به پا می‌کند و ما را از خودمان جدا می‌کند.  به یاد دارم در روزهای پیش از انقلاب و روزهای آغازین آن مدتی تئاتر تعطیل شد و اجرایی نبود. چراغ‌های صحنه چند زمانی خاموش شدند. اما بودند تنی چند از هنرمندان و شیفتگان تئاتر که برای زنده نگاهداشتن خود و نرفتن بدن‌های بازیگرشان به رخوت، حرکتی را آغاز کردند. در یک شهرک، همسایه خسرو شایسته کارگردان و بازیگر و همسرش میترا قمصری، بازیگر بودیم و در روزهای موشک باران تهران دیدارهای کاری بسیار داشتیم. در زمانی کوتاه هم روی چند اثر در زمینه کارگردانی، کار کردیم. همراه با آتیلا پسیانی هم در ترجمه در همین زمینه کار شد که با تاسف ناتمام ماند. باری، گروهی از بچه‌های کارگاه نمایش و برخی هم از بچه‌های گروه تئاتر تلویزیون هر چند وقت یک بار و البته بسیار هم منضبط گرد آمده برای دل خودشان و نه به سودای نمایش روی قطعات نمایشی کار می‌کردند. شب‌های سخت موشک باران در رویای زندگی‌های نمایشی می‌گذشت. قصدشان این بود که بدن‌ها روی «فرم» بماند و در عین حال بخش‌هایی از آثار ماندنی را به جد تمرین و اجرا کنند. از آن جمع این چهره‌ها را به یاد دارم آهو خردمند، احمد آرام، آتیلا پسیانی و رضا رویگری که گاه پس از اجراها با قطعه آوازی، جمع را میهمان می‌کرد. از دیگر چهره‌های مطرح، آدم‌هایی چند گاه به گاه می‌آمدند. به گونه‌ای آپارتم