جمعه / ۲۷ تیر / ۱۴۰۴ - 18 July, 2025
 سایت رکنا / ۴۵ ساعت قبل

آشیانه خالی، اشک‌های پنهان / وقتی بازنشستگی مرد پایان زندگی اش را رقم زد!

آشیانه خالی، اشک‌های پنهان / وقتی بازنشستگی مرد پایان زندگی اش را رقم زد!
رکنا:روزهای زیبایی را می گذراندم. شوهرم کارمند بود و من هم به امور خانه داری مشغول بودم. دریک چشم بر هم زدن فرزندانمان بزرگ شدند،ازدواج کردند و من صاحب نوه های زیبا شدم .چقدر لذت بخش بود وقتی نوه هایم را در آغوش می گرفتم ولی آن قدر درگیر زندگی بودم که نفهمیدم چگونه عمر و جوانی ام به همین راحتی سپری شد تا این که بالاخره شوهرم به افتخار بازنشستگی نایل آمدو ...