گریز از نقطه مرگ! / موهای همسرم با قیچی از ته بریدم!
رکنا: زمانی که دوران نوجوانی را می گذراندم ،اطرافیانم مرا پسری مودب و سربه زیر می شناختند که به همه عشق می ورزیدم و مهربانی هایم زبانزد دیگران بود اما طولی نکشید که ورق برگشت و من در حالی که شرایط روحی و روانی مناسبی نداشتم قیچی بزرگ را برداشتم و گلوی همسرم را گرفتم