شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024


۱۳۹۹/۰۲/۲۹ / /
آخرین انار دنیا در روزهای طاعونی
  [پولاد امین] «یک آقای ایتالیایی هست به نام بوکاچیو. این بوکاچیو در دوره طاعون اروپا در قرون وسطی به همراه گروهی از دوستان و نزدیکانش می‌رود یک جایی دور از شهر رم و خودش را محصور می‌کند تا از بیماری طاعون در امان بماند. در این بین برای اینکه وقت‌شان بگذرد، یعنی تنها و تنها برای وقت‌گذرانی و برای اینکه نفس زندگی را فراموش نکنند و بتوانند با مرگ بجنگند، شروع می‌کنند به نوبت هر کدام یک داستان عاشقانه را روایت می‌کنند، درباره شور و شیدایی و وصل و... واقعیات زندگی. نتیجه آن داستانسرایی‌ها می‌شود کتاب دکامرون، یکی از نخستین قله‌های ادبیات اروپا، که بسیاری آن را می‌شناسند و حداقل فیلمی را که پازولینی از آن ساخته، دیده‌اند.» اینها را قطب‌الدین صادقی می‌گوید؛ وقتی بحث می‌کشد به اینکه در روزهای اخیر که کرونا بسیاری را خانه‌نشین کرده، چه کرده است. می‌گوید: «ما نیز در این دوره طاعونی جدید همان کار بوکاچیو را می‌کنیم.» قطب‌الدین صادقی می‌گوید در سه ماهی که فعالیت‌های اجرایی هنری تعطیل بوده، همان کاری را کرده که در تمام عمرش به آن مشغول بوده است: «یک اروپا درگیر طاعون بوده، اما فقط یک دکامرون از آن روزها بر جای مانده. من هم سعی می‌کنم از این روزها چیزی در خود و در جهان به جا بگذارم، چیزی اضافه کنم به خودم و دنیایم، برای از بین بردن ترس، از بین بردن مرگ، رکود، تعطیلی عمومی، به ‌هر حال باید یک جوری سر خودمان را گرم کنیم دیگر.» می‌گوید: «من به این منظور می‌نویسم، می‌خوانم، بسیاری از فیلم‌های ندیده را می‌بینم و کتاب‌های نخوانده و موسیقی‌های نشنیده را می‌شنوم. در این روزها خیلی کارهای نکرده را پیش کشیده‌ام، سه نمایشنامه نوشته‌ام که در سه ماه بد نیست، یک مقاله جانانه هم نوشته‌ام با عنوان جاودانگی فردوسی که قرار بود روز فردوسی (بیست‌وپنجم اردیبهشت) ارایه شود که امسال نشد و قرار شده بعد از عید فطر در فضای مجازی عرضه شود.» قطب‌الدین صادقی می‌گوید که پرکاری‌اش در سه ماهی که در انزوا گذشته «شاید واکنشی باشد به این مرگ و میرهایی که دور و برمان را