[ سوگل دانائی ] نرگس بیستساله بود که برای نخستینبار نام واکسن زگیل تناسلی را شنید. دختر جوان تهرانی در فضای مجازی و وبسایتها درباره این واکسن و بیماری زگیل تناسلی پرسوجو کرد اما درنهایت به این نتیجه ذهنی رسید که عبارت «اگر این واکسن تزریق شود، زیر بیستوششسالهها از این زگیل در امان میمانند و در آینده ریسک ابتلا به سرطان رحم و تخمدان هم در آنان کاهش پیدا میکند» گزاره صحیحی نیست. نرگس دانشجوی رشته فنی معتقد بود که اصلا چرا باید تصور کنیم که «قرار است زگیل تناسلی بگیریم وقتی که از رفتارهای خودمان آگاهی داریم و آنها را کنترل میکنیم؟»، «اصلا چرا باید نسخه ضعیفشده این زگیل را وارد بدنمان کنیم؟» یا «اگر این واکسن در بدن من تأثیر معکوس گذاشت باید به چه کسی شکایت کنم؟» فهیمه زن چهلوچند ساله سمنانی درباره واکسن آنفلوآنزا این نظر را داشت، او که خود را پایبند به طب سنتی میداند، هر سال وقتی وزارت بهداشت فراخوان واکسن آنفلوآنزا میدهد، به قول خودش: «چشم و گوش روی خبرها میبندد» و خودش را با میوه و دمنوش طبیعی که معمولا آنها را با هم ترکیب میکند، مشغول میکند تا از شر بیماریها در امان باشد. «من اعتقادی به واکسن ندارم.» مهمترین پاسخی است که افرادی مانند نرگس و فهیمه به پرسشهای شما میدهند، آنها میگویند از روشهای دیگری باید ایمنی به دست آورد؛ روشهایی که به گفته خودشان «همیشه جواب میده». مخالفت با واکسن از سال 1796 نخستین سالی که واکسن وارد بدن انسانها شد، وجود داشته، تکثیر شده و به عصر حاضر رسیده است؛ مخالفتهایی که سراسری شده و گریبان کشورهای بسیاری را گرفته است. در ایران هم حامیان شبهعلم و جریاناتی که ادعای دانستن پشت پردهها را دارند، میکوشند مخالفت با واکسن را در میان کاربران شبکههای اجتماعی گستردهتر کنند.