شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024


۱۳۹۹/۰۴/۲۲ / /
موریکونه آنجا، حنانه و... اینجا
  [ ابراهیم عمران ] بعد از انتشار خبر درگذشت «انیو موریکونه»، آنچه جالب توجه بود، جدا از مطالبی که دوستدارانش در شبکه‌های اجتماعی بارگذاری می‌کردند، شناختی بود که تماشاگران عادی سینما از آثار او داشتند. اگر از عشق فیلم‌های قدیم می‌بودند که به حتم بازیگران آن فیلم‌ها را هم، به یاد می‌آوردند، آن‌هم نه به اسم لزوما، بلکه در تقلید ادا و حرکات وسترن‌گونه و کابویی‌شان. به راستی چرا این حالت علاقه و مشتاقی و مهجوری در مواجهه با فیلم‌های زمان حال و معاصر وجود ندارد و کم هستند افرادی که تا این حد واله و شیدای فیلم از صفر تا صد آن باشند؟ بحث بر سر مخاطب ایرانی گونه‌های مختلف فیلم است، چه آنکه تماشاگر خارج از ایران، کماکان در همان حال‌وهوا می‌تواند سیر کند و میزان گیرایی و در حقیقت بن‌مایه فیلم (قصه) هنوز آنچنان است که می‌تواند مخاطب را از نخستین میزانسن‌ها تا آخرین پلان جذب خویش کرده و به‌تبع آن سایر عناصر فیلم ازجمله موسیقی را نیز، در یادها جاودان کند؛ چون بحث موسیقی و رهیافت ذهنی آن است و از درگذشت خالق موسیقی‌های خاطره‌انگیز اندکی می‌گذرد. بد نیست اشاره‌ای هم به مابه‌ازاهای ایرانی چنین اتمسفری داشته باشیم. بر فرض مثال در فیلم قیصر موسیقی می‌تواند جزو آثاری دسته‌بندی شود که تا حدودی جلوتر از کلیت ماهوی کار قرار گرفته است و به تنهایی امکان زیست دارد. شاید بعد از نیم‌قرن به جرأت بتوان گفت کمتر ایرانی‌ای است که با شنیدن این موسیقی روح و روانش به غلیان نیفتد. همان‌گونه که بعد از شنیدن موسیقی «خوب، بد، زشت»، «روزی روزگاری در غرب» و «سینما پارادیزو» چنین وجدی را می‌تواند تجربه کرد. یا موسیقی سریال «هزار دستان» اثر زنده‌یاد مرتضی حنانه که می‌توان گفت جزو به یاد مانده‌ترین نواها در ذهن مخاطبان ایرانی است. پس می‌توان گفت ما هم به نوبه خود داشتیم و داریم افرادی که در حوزه موسیقی فیلم و سریال، دست به خلق آثاری زدند که داعیه و حرفی برای گفتن دارند، حالا گیریم در وجه داخلی و نه جهانی. بحث اما بر سر تأثیرپذیری این‌گونه از موسیقی است که ناخودآگاه از خود فیلم جل