جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024


۱۳۹۹/۰۴/۱۷ / /
باشگاه‌های کتابخوانی، تمرینی برای کار داوطلبانه
علی‌اصغر سیدآبادی  نویسنده و پیوهشگر ادبیات کودک تا پیش از کرونا زیاد سفر می‌رفتم و معمولا مقصد سفرهایم روستاها و شهرهای کوچک بود. در دیدارهایی که در این سفرها با بچه‌ها داشتم، برای اینکه یخ بچه‌ها آب شود و گفت‌وگو شکل بگیرد، اول من سوال می‌کردم و بعد می‌گفتم حالا نوبت شماست. یک‌بار دختربچه‌ای از من پرسید: «در آینده دوست داری چه‌کاره شوی؟» فکرش را بکنید از آدمی در آستانه‌ پنجاه‌سالگی بپرسند در آینده دوست داری چه‌کاره شوی؟ برای من اما سوال عجیبی نبود. راستش را بخواهید من در آینده زندگی می‌کنم. چشم‌اندازم را رویاهایم می‌سازند؛ رویاهایی که گاهی در میدان عمل متولد می‌شوند و می‌بالند. همیشه برای آینده رویا می‌بافم. گفتن از کاری که به نتیجه رسیده است، راضی‌ام نمی‌کند. آنچه خوشحالم می‌کند، گفتن و نوشتن از کاری است که می‌خواهم در آینده انجام بدهم. به آن دختربچه گفتم: «اول اینکه نمی‌خواهم هیچ وقت بازنشسته شوم و دوم اینکه می‌خواهم کارگاه رویابافی‌ام را توسعه بدهم.» بعد درباره‌ آن کارگاه رویابافی حرف زدیم و معلوم شد همه رویابافیم و چه رویاهای زیبایی بلدیم ببافیم! رویاهای ما خیلی مهم‌اند. خیلی از کارهایی که بعدا گاهی به آنها افتخار کرده‌ام، محصول همان کارگاه رویابافی بود، اما نمی‌دانم چرا همه رویاهای من به نوعی با کتاب پیوند خورده است. یا قصه کتاب‌هایی است که می‌خواهم بنویسم، یا درباره کارهایی است که برای ترویج کتابخوانی می‌خواهم انجام بدهم یا درباره کتابخانه‌ای است که می‌خواهم بدون کمک هیچ‌کس و آن‌جور که دلم می‌خواهد در زادگاهم بسازم یا درباره کارهایی است که به نهادهای مختلف پیشنهاد داده‌ام یا قصد دارم پیشنهاد بدهم یا .... برای همین نوشتن از جام باشگاه‌های کتابخوانی با وجود نقشی که در طراحی و اجرای آن داشتم، برایم لذتی ندارد، اما موضوعی مدت‌هاست ذهنم را مشغول کرده که شاید بتوان از آن پلی به باشگاه‌های کتابخوانی و آینده‌ آن زد. دست‌کم یک دهه است در ایران کودکان و نوجوانان اهمیت پیدا کرده‌اند و در نظام تصمیم‌گیری