شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
۱۳۹۹/۰۳/۱۶ / /
40 هکتار زاگرسِ سوخته
[امیرحسین احمدی ]یک ساعتی طول کشید تا امرالله یال کوه را بگیرد و خود را از روستای سنوگان دهدشت به گردنههای بالایی برساند. یکییکی دامنهها را بالا و پایین کرد تا بر فراز یکی از آنها بر سر صخرهای نشست. هنوز نفسی چاق نکرده بود که چشمانش به مِهی از دود خیره ماند؛ این آتش وامانده سرِ خاموشی نداشت. «الو ممد! تش اوما (آتش آمد)! بیایید بالا. الو... الو....» همانوقت که دود را بر فراز کوه دید. دوباره شروع کرده بود بر فراز زاگرس تاختن، دود از سر تنگه آب و کمرخارزردو بلند میشد. قدری آب نوشید، برخاست، راه کوه را از سر گرفت؛ بهدو عازم آتش بود. روز پنجشنبه، همان روز که آفتاب از وسط آسمان پایینبیا نبود، همان روز که گرمای تابستان چند قدمی تا شهر نداشت، آتش کینه به جان تنگه چاه ریگک افتاد. هدایتالله دیدهبان، سرپرست حفاظت از خاییز و محیطبان است. میگوید که علت در گرفتن آتش، انسانی بوده؛ آتش کینهای که لکهاش بر دامان کوه باقی ماند. «یک مدرسه متروکه در چاه ریگک هست. یک دامدار هشتسال در آن زندگی کرده و بعد از این مدت بستگانش گفتهاند باید تخلیه کند و بیرون رود.» پنجشنبه ساعت 10 صبح جدال میان دو پسرعمو بالا میگیرد. جَر درمیگیرد. همطایفهایها قفل درِ مدرسه را میشکنند و وسایل پسرعمو را بیرون میریزند. او هم ساعت 3 بعد از ظهر مرتعهای تنگه چاهریگک را از چند نقطه آتش زد. عصر هنگام، همان وقت که هنگامه شعلههای آتش در چاهریگک آغاز شده بود، یکی از دامدارها به هدایتالله زنگ زد که آتش دارد به مناطق حفاظتشده میرسد. «گفت پای کوه دارد میسوزد، ولی آتش هنوز به بالا نرسیده است.» حوالی تاریکی، هدایتالله و یکی از دیدهبانها رسیدند. «جهنمی از آتش بود.» خط آتش طولانی بود و هدایت و همکارش هم جز لباس محیطبانی چیزی با خود نداشتند. «هیچ ابزاری نداشتیم. در پاسگاه ابزار حریق نداشتیم. اگر بود با خودمان میبردیم، کما اینکه زمان تیراندازی شکارچیها هم اسلحه و ابزار برمیداریم و به منطقه میرو
استقلال فوتبال شمس آذر قزوین اسرائیل اصفهان ایران پرسپولیس رژیم صهیونیستی عملیات وعده صادق فلسطین سیل حمله ایران به اسرائیل