پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024


۱۳۹۹/۰۷/۱۳ / /
زورگیری های خشن تازه داماد برای هیجان
ششم مهر ماه بود که مردی با سر و صورت خونین درحالی‌که به شدت کتک خورده بود، خودش را به کلانتری رساند. او در شکایتی خبر از یک زورگیری خشن داد و گفت: «دو مسافر نما، به مقصد شهریار سوار خودروی تیبای من شدند. حوالی خیابان آزادی بود که آنها را سوار کردم. وقتی داشتیم می‌رفتیم، در راه ناگهان آنها چاقو و قمه درآورده و مرا تهدید کردند. خیلی شوکه شدم. به آنها گفتم هرچه دارم می‌دهم ولی مرا رها کنند. آنها نیز هرچه پول داشتم از من گرفتند. با این حال حسابی کتکم زدند. بعد از آن نیز مرا از خودرو به پایین پرتاب کردند. 200‌هزار تومان پول و اسناد ماشین و دیگر وسایل ارزشمندم را با خود بردند. آنجایی که مرا رها کردند، بیابان بود. به سختی خودم را به اتوبان رساندم و از خودروهای عبوری کمک خواستم. آنها نیز مرا به کلانتری رساندند.» با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش برای شناسایی سارقان خشن آغاز شد. همزمان شاکی نیز برای مداوا در بیمارستان بستری شد. تجسس‌های تیم تحقیق ادامه داشت تا این‌که سه روز بعد از حادثه یعنی عصر نهم مهرماه ماموران پلیس، درحال گشتزنی در اتوبان سعیدی بودند که به راننده خودروی تیبایی مشکوک شدند. ماموران به صورت نامحسوس راننده تیبا را تعقیب کردند و همزمان نیز شماره پلاک او را استعلام گرفتند. در ادامه مشخص شد که این خودرو سرقتی است. برای همین ماموران پلیس به سرعت به تعقیب این خودرو پرداختند، اما راننده به فرمان ایست ماموران توجهی نکرد. او با سرعت و با حرکات مارپیچ سعی داشت ماموران پلیس را دور بزند. اما موفق نشد. ماموران برای به دام انداختن وی تیراندازی و ابتدا چند تیر هوایی شلیک کردند. بعد از آن لاستیک‌های خودرو را نشانه گرفتند، تا این‌که موفق شدند هر چهار چرخ تیبای سرقتی را پنچر کنند. راننده نیز تعادلش را از دست داد و بعد از تصادف با چند خودرو وارد پیاده‌رو شد. ماموران نیز موفق شدند راننده تیبا را دستگیر کنند. متهم، 25 ساله بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت. او که سابقه‌دار و تازه داماد است، صبح دیروز در مقابل علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت قرار گرفت و ادعا کرد که فقط برای تفریح دست به دزدی زده است. او درباره ماجرای سارق شدنش گفت: «تازه شروع به سرقت کرده بودیم. این اولین دزدیمان بود که من دستگیر شدم. راستش برای هیجان دزدی کردیم.