نامادری بر روی قفسه سینه دختر 10ساله نشسته و شلنگ گاز را در دهانش چپانده، فندکی در دست گرفته و با فریاد، بچهها را تهدید کرده تا اگر چیزی به پدرتان بگویید شما را خواهم کشت. همان موقع به دلیل فریاد کودکان در حیاط خانه، سروکله همسایهها برای کمک پیدا میشود و آنها شاهد این ماجرا میشوند. چند ماه بعد، همین نامادری با الکل، پاهای دختر دیگر را به آتش میکشد؛ پاهایی که به دلیل جراحت دیگر مثل قبل نخواهد بود.