[ مریم رضاخواه] در روزهای شلوغ تعطیلات نوروز، جایی در یکی از اورژانسهای پررفتوآمد کشور، سکوتی کوتاه با همهمه شکست. نه با صدای آژیر آمبولانس، نه با فریاد درد، بلکه با فریادی از عمق دلِ یک پدر. درِ اورژانس بیمارستان علیمرادیان شهرستان نهاوند با شدت باز میشود. صدای قدمهایی شتابزده به سمت پذیرش میدود. مردی جوان، دختربچهای را در آغوش گرفته. صورت دختر کبود است. مرد فریاد میزند: «کمک! دخترم داره خفه میشه!»