دایی نازنین و مردمداری داشتم به نام «دایی حجت» که شوربختانه چندسالی است چهره در نقاب خاک کشیده است. «دایی حجت» در نوجوانی از شهرستان به تهران میآید و خانوادهای راه میاندازد و البته سالهای سال به همراه همسرش، میزبانانی خوشرو و بردبار برای همه فامیل بودند. به گفته برادر بزرگم، دایی حجت دو سه سال در بیخبری کامل به همراه داییاش در تهران زندگی میکند و تازه پس از مدتها در نبود تلفن، با نامههای چند ماه یک بار، از خود خبر میدهد و از خانوادهاش خبر میگیرد؛ فضایی که امروزه از نظر پیوندها و …