سخنگفتن از تنهاییِ متفکری که بر فراز تاریخ مدام در حال گشتوگذار بوده و از قرن شانزدهم تاکنون بیوقفه از سوی انبوهِ مخالفان و مفسران و حامیانش احاطه شده است، شاید افراطی و حتی نشدنی به نظر برسد، اما آلتوسر* صحبت از تنهاییِ ماکیاولی را شدنی میداند و معتقد است این تنهایی بیش از هر چیز مبتنی بر این واقعیت است که ماکیاولی غیرقابل طبقهبندی است و نمیتوان او را در کنار دیگر متفکران یک اردوگاه فکری و در یک سنت نشاند.