هنر انتزاعی که اغلب با ماهیت غیربازنمایی آن تعریف میشود، ممکن است در تضاد با مفاهیم روایت و تفسیر اجتماعی باشد. با این حال در زیر سطح رنگها، شکلها و بافتها، دنیایی پر از داستانهای منتظر کشفشدن و پیامهای اجتماعی در آرزوی شنیدن هستند. این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه هنر انتزاعی از شکل غیرفیگوراتیو خود فراتر میرود تا به ظرفی قدرتمند برای بیان انواع روایت و حتی نقد اجتماعی تبدیل شود.