سرگردانی، رنج و خشم؛ هیچچیز حال بازماندهها و خانوادههایی را که مقابل درِ بزرگ ساختمان مرکز تشخیص پزشکی قانونی کهریزک ایستاهاند، توصیف نمیکند. چشمان برخی کاسه خون است، چشمخانهشان در گودی فرو رفته. عدهای اما در بهتاند؛ نه اشکی ریختهاند، نه فریادی زدهاند و نه دستها را به نشانه سوگواری بر سر زدهاند. گروهی گوشی تلفن همراه از دستشان نمیافتد، به گوششان چسبیده و آن طرف فقط بوق میخورد؛ بوق و کسی برنمیدارد. دوباره تکرار، تکرار شماره، تکرار و... کسی پاسخی نمیدهد