استراتژی سازمانی در بسیاری از شرکتهای ایرانی بهدرستی تدوین میشود، اما در مرحله اجرا متوقف میماند؛ جایی که اهداف کلان به تصمیمهای روزمره، شاخصهای قابل سنجش و سازوکار پاسخگویی تبدیل نمیشوند. نتیجه این شکاف، صرفاً «نرسیدن به هدف» نیست؛ بلکه افزایش هزینههای پنهان، از دست رفتن فرصتهای بازار و فرسایش انگیزه در بدنه سازمان است. در شرایطی که محیط کسبوکار ایران روزبهروز پیچیدهتر میشود، ناتوانی در اجرای استراتژی را باید یک زنگ خطر واقعی برای بقا و رقابتپذیری شرکتها دانست.