سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024


۱۳۹۸/۰۳/۱۲ / /
برش‌هایی از سریال سلطان صاحبقران
سریال «سطان صاحبقران» به کارگردانی علی حاتمی محصول سال 1354 است. داستان از روز دوازدهم ذیقعده سال 1313 (قمری) آغاز می‌شود. زمانی که ملیجک که نور چشمی سلطان محسوب می‌شود، سلطان ناصرالدین‌شاه قاجار را از خواب بیدار می‌کند تا مهیّای جشنها و مراسم مربوط به پنجاه سالگی سلطنتش شود. امّا ناصرالدین شاه به خاطر پیش بینی منجم باشی دربار که پیش‌گویی کرده‌است که پس از پنجاه سال سلطنت ممکن است که علیه جان وی سوء قصدی صورت بگیرد، نگران است. او اعلام می‌کند که مایل نیست کسی را ملاقات کند، و سپس رئیس نظمیه و حکیم‌باشی و برخی درباریان را به حضور می‌پذیرد و برای سرگرمی صورت ملیجک را نقاشی می‌کند و به مرور خاطرات خویش می‌پردازد. این‌طور که پیداست شاه از برخی کارهای گذشته خود از جمله به خصوص از رفتاری که با میرزاتقی خان امیرکبیر داشته و او را پس از برکنار کردن از صدراعظمی، به قتل رسانده‌است، پشیمان است. به تدریج وی به رؤیایی که ما آن را با فلاش بک می‌بینیم، فرومی‌رود و در ذهن خویش کمک‌ها و راهنمایی‌هایی را که امیرکبیر برای بر تخت نشاندن او انجام داده و روز انتصاب امیرکبیر به صدراعظمی و نیز ازدواج او با خانم عزت‌الدوله تنها خواهر تنی شاه را به خاطر می‌آورد. امّا اندکی بعد مهد علیا، مادر ناصرالدین شاه، با داماد خویش، امیرکبیر، به دشمنی و لجاجت برمی‌خیزد و نزد دخترش عزت‌الدوله (زری خوشکام)، که به دیدار او آمده‌است، از امیر بدگویی و گلایه می‌کند. عزت‌الدوله می‌کوشد اختلافات شوهرش امیرکبیر با مادر خود، مهد علیا را برطرف کند که موفق نمی‌شود. نهایتاً عزت‌الدوله همسرش را در جریان حوادث پشت پرده قرار می‌دهد و امیر را از نقشه شومی که مادرش مهدعلیا، علیه او چیده‌است، آگاه می‌سازد. در این اثنا میرزا آقاخان نوری (جهانگیر فروهر) که به جرم اختلاس به کاشان تبعید شده بود نیز، نقض قانون کرده و بدون رُخصت وارد تهران می‌شود و از ترس واکنش امیر نظام و برای فرار از مجازات بست می‌نشیند. امّا میرزاتقی خان امیرکبیر برای پایان دادن به بست‌نشینی میرزا آقاخان زنجیرهایی را که او خود را با آن بسته‌است پاره می‌کند. در مقابل میرزا آقاخان نوری نیز با نفوذ به سفره خانه مهدعلیا (مادر شاه) راه تأثیر بر تخت سلطنت را می‌یابد و شروع به توطئه چینی علیه امیرنظام می‌کند. او ضمن تبانی با مهدعلیا، با وی هم پیمان می‌شود تا دشمن م